احساسات مانع کار و سرنگونی است!
عشق وعواطف نامشروع است!
خانواده و عشق به پدر و مادر و برادر و خواهر، تضاد تاریخ و مبارزه ماست!
تناقضات جنسی خود را گزارش کنید!
نقطه آغاز ضد انقلاب، مسائل دوران و جیم است که به شیطان رجیم راه می برد!
تناقض نگفته” ج” ابتدای راهی است که انتهای آن طعمه است!
بریده، ترکش طعمه است و طعمه فراتر از نفوذی و طعمه محصول بورژوازی در مناسبات! (ظاهرا فراموش کرده اند که تمام داد وستدهای خودشان بورژوایی و با رهبران آن و سران نظام های منحط تر از نظام بورژوایی است و بیچارگان اسیر هم که معنی این واژه ها و… را نمیدانند)
عملیات جاری و غسل هفتگی و شستشوی ایدئولوژیک، مرز سرخ هر مجاهد خلق است!
با خلع سلاح و حرکت موازی با آمریکائیها و گرفتن استاتوی افراد تحت حفاظت به پیروزی بزرگ رسیدیم وسرنگونی بیش از پیش در دسترس است!
اینجا سازمان پر افتخار مجاهدین خلق ایران است به رهبری مسعود رجوی فراری!
اگر همه این خزغبلات آقای مسعود رجوی، حسابی گیج تان نکرده و با همه جملات بالا اگر نتوانستید، چهره کریه فرقه رجوی و رهبر آن مسعود رجوی را تصویر کنید!
پوتینی را مجسم کنید که بطور دائم و بی وقفه، چهره انسان را لگد مال می کند!
نه بر اساس کینه و ضدیت بلکه در جهت بررسی یک تجربه تلخ تاریخی ایران در چارچوب روش های معمول، به شناخت بیشتر این فرقه می پردازیم:
فرقه مخوف رجوی را تصور کنید که جملات بالا باضافه هزاران جمله کشکی دیگر رجوی را روزانه و در نشست های طولانی هزارباره تکرار می کنند و اضافه کنید فضای بسته قرارگاه اشرف و زندان های مخفی و انفرادی ان را… و کار در گرمای طاقت فرسای عراق را، سالها و سالها…
و حق بدهید که بگوئیم:
ای داد بر این بیداد!
واقعا رجوی، سالها چه بر سر این فرزندان ما آورد؟
و حق بدهید که نتوانند به راحتی از سازمان جدا شوند!
رجوی در جائی دیگر از پیام حضرت مسیح گفت:
هر کس خانواده خود را بیش از من دوست بدارد، لایق من نیست!
از سوره مجادله نقل کرد:
کسانی که ازرابطه با خانواده (پدران، مادران، پسران یا برادران وخویشاوندان) تبری جسته، تطهیر می شوند!
خلاصه از زمین و زمان حرف هایی را با حذف مقدمه و موخره شان، شاهد می آورد که همه چیز شما، فقط” من” هستم!
در کدام جنبش انقلابی، سراغ دارید که اینگونه وحشیانه و بی محابا، علیه خانواده ها، تاخت و تاز کرده اند؟
گناه خانواده ها چیست؟
گناه خانواده ها این است که بدون اجازه، برای جان عزیزانشان دل سوزانده و دچار نگرانی می شوند!
داستان خانواده ها، غم نامه نسلی است که تا سر حد جنون به عزیزانشان عشق ورزیدند وغرورشان را به زیر پا له کردند، از همه چیزشان گذشتند، با شور و اشتیاق خطرات راه را به جان خریدند، تنها به امید آنکه عزیزانشان را ملاقات کنند و البته که این رنج ها ثمر داد و ما اکنون اینجا وآزاد هستیم و ایمان داریم که عشق خانواده ها، همه را آزاد خواهد کرد…
درود بیکران بر عزم و تلاش بی وقفه همه خانواده ها…
یکی از جدا شدگان آذربایجانی رها شده از باند رجوی