البته داستان بی پایان سرنگونی از سوی رهبران فرقه حرف جدیدی نیست، برای رهبران فرقه کلمه سرنگونی عین قرص خواب عمل می کند اگر قبل از خواب قرص سرنگونی را سر نکشند کابوس می بینند.
راستش فیزیک آنان به این قرص عادت کرده، ترک عادت موجب مرض است، من که سالیان سال در درون فرقه بوده ام نمی توانم آمار دقیق به شما بدهم تا حالا چند بار اعلام سرنگونی رجوی سر داده است تا جایی که به یاد دارم هر بار با یک پسوندی و اسمی ادعای سرنگون کردن را بلند می کرد، واقعاٌ رو که نیست بلکه سنگ پای قزوین است.
رجوی در کشاکش عملیات های تروریستی در داخل بعد از انفجار حزب جمهوری اسلامی گفته بود تمام شد سرنگونی توی دست ماست، بعد که تیرش به سنگ خورد از مقاصد شومش طرفی نبست سپس نیروهایش را به خیابانها گسیل نمود و سر مست مردم عادی را ترور کرد باز هم دماغش سوخت این بار مجبور شد استراتژی جنگ مسلحانه شهری درش را تخطئه کرده و تشکیلات داخل کشور متلاشی گردید این شکست را به گردن نفر دوم فرقه علی زرکش انداخت رجوی هیچ گاه عادت نداشت اشکال را روی خودش ببرد.
اما بعد از شکست استراتژی چریک شهری دست به ابداع جدیدی زد با استراتژی به اصطلاح جنگ آزادیبخش به دامان صدام چنگ انداخت همین که چشم مسعود به غب غب صدام افتاد آب از لب و لوچه اش راه افتاد دم به دم ندای سرنگونی سر داد تا جایی که از حول حلیم در مرداد ماه سال 67 دست به عملیات دروغ جاویدان زد باز هم از رو نرفته وقتی شکست خورد برای این که پاسخگو نباشد این بار طبق معمول شکست را به گردن اعضایش انداخت خودش را مبرا جلوه داد.
البته فراموش نکرده ایم رجوی بعدش بحث صلیب را مطرح کرد گفت همه باید صلیب بر دوش گیرند اما خودش هرگز صلیبی بر دوش نکشید باز هم جلوتر آمدیم در اشرف در سال 77 بحث (آ 77) آمادگی برای سرنگونی را اعلام کرد، اما اگر به ترتیب اشاره کنم در ادامه گفت دکل سرنگونی، مرحله سین یعنی سرنگونی، در سال 88 گفت استارت سرنگونی رقم خورد، مرحله پایانی، و… حالا باز هم از رو نرفته مریم قجر در آلبانی به نیروهایش وعده شش ماهه سرنگونی داده است.
واقعیت این است فرقه رجوی مثل حزب باد عمل می کند از هر سمتی باد بوزد به همان سمت تغییر مسیر می دهد بر همین منوال یک روز در کنار صدام ایفای نقش نمود و روز دیگر بعد از سقوط صدام و خلع سلاح شدن با صاحب خانه جدید (آمریکائی ها) تکیه کرد.
البته ناگفته نماند خودشان بهتر از هر کسی می دانند این خبرها نیست فقط برای این که میدان خالی نماند و از زاویه دل خوش خنک، به نیروهای وارفته اش اجباراً قمپز سر می دهند تا اعضای را در کنار خودشان حتی شده چند صباحی بیشتر حفظ کند.
محمدرضا گلی