شخصیت های تاریخی همواره در هاله ای از ابهام بوده اند، از اسکندر مقدونی و کوروش کبیر گرفته تا سلطان محمود غزنوی و شاهرخ تیموری و کریمخان زند،هر چه از ما دورتر باشند میزان ابهام بیشتر است و زمینه برای اسطوره سازی و جعلیات بیشتر می شود. در این میان شاید کوروش کبیر نام دارترین شخصیت تاریخی باشد که درباره ی او حدس و گمان بسیار است، از جمله این که برخی او را همان ذوالقرنین که در قران ذکر شده می نامند و برخی او را ناجی قوم یهود و امروز هم عده ای او را پدر سرزمین ایران باستان می نامند واز پی این عنوان به دنبال برخی استفاده های سیاسی و نه تاریخی و اساساً غرورآمیز از نام کوروش هستند.
همین دسته ی اخیر، چند سالی ست که هفتم آبان ماه را که مبتنی بر هیچ سند تاریخی نیست، دستاویز مقاصد سیاسی کرده اند. سازمان مجاهدین خلق که البته ظاهراً در این باره در رسانه های رسمی خود موضع گیری خاصی نمی کند، همه ساله سعی می کند که در این تاریخ بیشترین بهره برداری را به سود خود انجام دهد. بهره برداری سیاسی البته برای فرقه ی منزوی و تاریخ گذشته ی رجوی ایجاد کردن زمینه های آشوب و ناهنجاری ست وبه دنبال آن به راه انداختن پروپاگاندا علیه حکومت ایران.
نیک مشخص است که رسانه های مجاهدین خلق که به روش معمول خود اعتراض یا اعتصاب چند کارگر یک کارگاه کوچک را در ایران، در گذر از ماشین تبلیغاتی خود به صورت” اعتراض گسترده” و” شورش کارگری” بازتاب می دهند، چگونه ممکن است تجمع یا هنجارشکنی احتمالی در این روز را بدون اغراق و غرض ورزی پوشش ندهد.
بدین ترتیب، رویکرد تاکتیکی این برهه ی زمانی برای گردانندگان پروپاگاندای فرقه کاملاً مشخص است: ایجاد کردن هر چه بیشتر زمینه های آشوب و هنجارشکنی و در این راه شبکه های اجتماعی مناسب ترین ابزار به نظر می رسند.
کمترین دست آورد این ماجرا می تواند نفسی تازه باشد که به کالبد محتضر فرقه می دمد و سوختی کم رمق برای ماشین تبلیغاتی آن.
هوشیاری ملت ایران وروشن بینی نسل جوان این فرصت را ازفرقه ی تروریستی رجوی می گیرد که نام نیک کوروش را به ترفندهای ریاکارانه و خشونت طلب خود آلوده نکند.
مزدا پارسی