این یک فانتزی است که بگوئیم:
این فرقه بدون سرکوب زنده خواهد ماند!
از اولین روز فرار مسعود رجوی از کشور، دیکتاتوری و سرکوب تنها روش حیات ننگین رجوی بوده است! از دادگاه های تشکیلاتی در مقر فرقه در فرانسه و انحلال دفتر سیاسی ومحکوم کردن رقبای سیاسی تا ساختن زندان های متعدد در عراق و… و امروز در آلبانی، سرکوب و اختناق ادامه داشته است!
امروز در حالی سران فرقه دست به زندان سازی و ایزولاسیون در آلبانی می زنند که دیگر کوس رسوائی این فرقه زده شده است!
مگر منطقی است که در عصر ارتباطات، یک نفر به دنبال ایزوله کردن دیگران باشد؟
مگر عقلانی است که افرادی بر دستان خود دستبندهای طلائی بزنند؟
مگر می شود عده ای آگاهانه و عامدانه خود را زندانی کنند؟
همه این ها فقط در چارچوب فرقه می گنجد و تعریف می شود!
ایزوله کردن خود از دیگران و شطرنجی کردن اعضاء، پیام بسیار روشنی از ماهیت درونی این فرقه به بیرون می دهد!
مردم و دولت آلبانی و نمایندگان کمیساریا در این زمان محدود، تا حدودی پی به خصوصیات فرقه ای رجوی ها برده اند!
این ها همه پیامی نیست جز اینکه، هیچ فرقه ای بدون سرکوب زنده نخواهد ماند!
باید زندان و شکنجه و قتل و سربه نیست کردن در درون همه فرقه ها جریانی مداوم داشته باشد! همه چیز فرقه ها جدا و خصوصی است، حتی گورستان های فرقه هم خصوصی است! بطور خاص هیچ کس، هیچ وقت نباید بداند که چرا و به چه علت کسی در فرقه کشته می شود؟ چند نفر و چگونه در فرقه نابود می شوند؟
همه چیز در فرقه مخفی و همه داده ها دروغ وغیر واقعی است!
همواره سرکوب عریان در فرقه رجوی در جریان است! سالهایی که در فرقه عمرمان تلف می شد، اجازه نامه نگاری و تلفن زدن برای دادن خبر سلامتی را نداشتیم، سرکوب از مسائل این چنینی در سازمان آغاز شده و در صورت اصرار بر ادعاهایمان، به زندان انفرادی و شکنجه جسمی و روحی و باز هم در صورت مقاومت بیشتر به مرگ و سربه نیست شدن مان می انجامید!
مگر گناه ما چه بود؟ مگر می شود تا ابد کسی را به بند کشید و اسیر نگه داشت؟
سازمان پر افتضاح رجوی امروز در حالی دست به زندان سازی های جدید در آلبانی می زند که در سراشیبی سقوط قرار دارد، رهبر خود منتصب و کر و کور خود را از دست داده است! زنی بی کفایت و هرزه در راس فرقه قرار گرفته است که همه کار بلد است الا رهبری دمکراتیک و جمعی! با وجود موانع عبورناپذیر ایجاد شده، اکثریت اعضای فرقه از آن جداشده و یا فرار کرده اند! و هزاران دلیل دیگر که همگی حکایت از سقوط و بحران موجودیت در فرقه رجوی را می دهد!
مریم قجر! هرشب که به رختخواب می رود، از خودش این سئوال را می کند که فردا چند نفر نیرو از دست خواهم داد؟
هر روز هم قبل از پرداختن به امور فرقه ای، این سئوال را از زیردستانش می کند که آخرین آمار فرار و جدایی از فرقه چیست؟
اما امروز لحن فحاشی ها و توهین ها در سازمان رجوی ها، عوض شده است، درظاهر خواهش و تمنا و قسم و التماس است و در باطن همه چیز عین سابق است، غلط می کنند! صبرکنید در اشرف 3 پدر همه شان را در می آوریم! و… همه کینه ها و پرونده سازی ها را در تاریکخانه فرقه نگه داشتند، تا خود و اسیران را به زندان اشرف 3 برسانند!
همه امیدواریم با روشنگری جامعه جدا شده ها در آلبانی وجاهای دیگرو تلاش و پی گیری خانواده ها، همه و همه، منجر به موج ریزش های نیرویی گسترده شده و بساط رجوی ها را در آلبانی برچیند.
فرید