به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان، مریم رجوی، رهبر فرقه مجاهدین خلق، پیامی برای زنان ایران منتشر کرده است!
من به عنوان یک عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران با ۲۳ سال سابقه تشکیلاتی، بعد از فرارم از فرقه مجاهدین خلق و قرارگاه اشرف در کشور عراق که نامش الان اشرف 1 نامیده می شود،4 سال قبل در شهر کلن آلمان، لیستی از حدود ۱۰۰ زن مجاهد را منتشر کردم که به دستور مریم رجوی، با اجبار و فریب بر روی آنان عمل زنانه خارج کردن رحم و تخمدان انجام گرفته بود. عملی به غایت ضدانسانی، زن ستیزانه و خشونت آمیز تا زنان را از آینده و امید برای خروج از فرقه مایوس کنند، زیرا این زنان و دختران نگونبخت هیچ کانال ارتباطی از اسارتگاه های فرقه رجوی به دنیای آزاد بیرون ندارند. (من – زهرا سادات میرباقری- نیز شخصاً با پیگیری های مریم رجوی در معرض مقطوع النسل شدن و عمل زنانه قرار گرفتم که با هوشیاری و زیرکی موفق شدم خود را از این دام برهانم.(
این خانم ها سال هاست تحت اسارت فیزیکی و ذهنی حتی دسترسی آزاد به موبایل، اینترنت، پست و دیگر کانالهای ارتباطی به خارج مناسبات ندارند. آنها از کمترین و اولیه ترین حقوق انسانی خود یعنی حق ازدواج و مادرشدن منع شده اند، حقی که در هیچ کجای جهان ممنوعیتی ندارد بجز در مناسبات تشکیلاتی فرقه مخرب رجوی!.
-برای زنان کارهای سخت مردانه می گذاشتند. من خودم با گوشت و پوستم زمانی که در یگان زنان ارتش کوچک مریم بودم این خشونت را لمس کردم:
مانورهای سنگین نظامی و حمل بارهایی که بواقع حتی برای مردان هم سخت بود، زنان را با جثه ضعیف و بیمار مجبور به انجام کارهای سنگین و سخت می کردند، برای مثال کار با تانک ها و خودرو های فوق سنگین با دنده غیر هیدرولیک، که عملی بسیار دشوار بود اما زنان مجبور به یادگیری آن بودند و اگر خانمی از آن سر باز می زند با تنبیه مواجه می شد!. برای نمونه در تمرین برای عملیات آفتاب و چلچراغ و… مردانی که به عنوان مربی گمارده شده بودند، زنان را مجبور به حمل کوله های سنگین و دویدن به طول 700 متر می کردند تا برای حمل بار در عملیات از آنان استفاده شود. همچنین زنان را مجبور به حمل تیربار، نارنجک انداز و موشک اندازهای سنگینی چون BKC، RPG، باژار و جعبه های سنگین مهمات اینگونه تیربارها و موشک اندازها می کردند.
بعد از این اجبارات زنان غالباً دچار ضایعه ستون فقرات و بیماریهای دیگر می شدند، خودم یکی از قربانیان این عمل خشونت آمیز سازمان هستم.
استثمار و ستم بر زنان عضو سازمان مجاهدین خلق فراتر از تصور است، زنان مجاهد حق مالکیت بر جسم خود را ندارند. به دستور مسعود رجوی و به تشویق مریم قجرعضدانلو (همسر وی)، زنان همانگونه که شرح دادم مثله می شدند، چرا؟ زیرا که آنها باید از فرار و امید به زندگی آینده در دنیای آزاد تماماً مایوس و جدا باشند. مسعود رجوی سنگدلانه به زنانی که بر روی آنها عمل جراحی صورت می گرفت، اینگونه می گفت:”تبریک به شما، که به قله رهایی از جنسیت دست یافتید”!!!.
مسعود رجوی با تشویق و پیگیری مریم (قجرعضدانلو) به بسیاری از زنان مجاهد تجاوز جنسی کرد و نام آنرا”رقص رهایی و ناموس ایدئولوژیک” گذاشت. همچنانکه تعداد زیادی از زنان را به طرز مشکوکی به قتل رسانید!
از همه دردناکتر اینکه مریم رجوی همچنان به خشونت علیه زنان در داخل فرقه مجاهدین خلق ادامه می دهد. مگر خانواده ها و بویژه مادران در آرزوی یک تماس تلفنی و یک دیدار کوتاه با عزیزانشان نیستند که او دیدار خانوادگی را برای همه اعضاء سازمان مجاهدین خلق ممنوع کرده است؟.
تشکیلات و مناسبات درونی فرقه رجوی با داعش چه فرقی دارد؟
مریم رجوی حتی یکبار برای زنان و دختران ایزدی، کوبانی، سوری و عراقی که به اسارت جسمی و جنسی داعش در آمدند و نیز زنان و انسانهای ایرانی که در فاجعه خونین مناء درعربستان سعودی کشته شدند پیام نداد.
مریم رجوی می داند این پیام مضحک خواهد بود زیرا از یک طرف خود را منادی آزادی زنان ایران و جهان می داند و از طرف دیگر در مناسبات درونی این تشکیلات، استثمار مضاعف و بردگی نوین ذهنی و جسمی را تئوریزه کرده است!!؟؟
مریم (و مسعود) رجوی! شما مگر فرمان به آتش کشیدن زنان، دختران و مردان در اروپا را ندادید؟ مگر ندا حسنی و صدیقه مجاوری به دستور شما خود را به آتش نکشیدند و جزغاله نشدند؟ مگر مابقی زنان و مردانی که خودسوزی کردند معیوب و به لحاظ ظاهری و روحی دچار آسیب و مشکلات فراوان نشدند؟
در فرقه مریم رجوی به زنانی که وارد تشکیلات می شدند خیلی بی پرده می گفتند:”روسری فرم رسمی (یعنی اجباری) این تشکیلات است”. لذا در تشکیلات مخرب رجوی، روسری یک فرم سازمانی و ارتشی بود و بنابر این همه زنان ملزم به اجرای آن بودند.
در تشکیلات رجوی، زنان به هیچ عنوان حق ندارند بدون روسری باشند، حتی اگر روسری ها کمی عقب بود و کمی از موهای خانمی دیده می شد، ابتدا تذکر می دادند و در ادامه به وی تهمت و مارک های ناجور و زشت می زدند و آبروی آن زن را می بردند. و مستمر می گفتند مانند خواهر مریم باید باشید و روسری خود را محکم ببندید تا یک مو از روسری شما به بیرون درز نکند چون سید! (مسعود رجوی) خوشش نمی آید.
آری مریم رجوی به شکل نوین و خزنده، سرکوب و اختناق را در تشکیلات جاری کرد و همچنان نیز این اختناق و خشونت ادامه دارد.
من بیاد دارم که یکی از زنان رده بالای این فرقه به نام سیمین که در آن زمان عضو شورای مرکزی بود یکبار در جمع مسئولان مجاهدین خلق از رجوی سوال کرد:”آیا در آینده و جامعه بی طبقه توحیدی احتیاج هست که زنان حجاب داشته باشند؟ چون همه تکامل پیدا کرده اند و جامعه بی طبقه شده است!؟”… در آن نشست، مسعود و مریم رجوی که افکار این زن را برای تشکیلات خود خطرناک تلقی می کردند بشدت بر او خشم گرفتند و وی را از حضور در جمع مجاهدین خلق ممنوع و رده و مسئولیتش را گرفتند و تا همین سال های اخیر این زن همچنان منزوی بوده است.
در مناسبات این فرقه که کاملاً تحت کنترل مریم رجوی است، حجاب فقط در روسری خلاصه می شود، زنان حق ندارند از انواع دیگر پوشش مثل شال یا کلاه و… استفاده کنند و جز روسری”سبز، قرمز، خاکی” بقیه ممنوع بود و حتی روسری های قرمز و خاکی نیز تنها در محل های خاص مجاز بود و اگر کسی می خواست خارج از مراسم تبلیغی مجاهدین خلق روسری قرمز یا خاکی بپوشد، توبیخ می شد. زنان حتی حق انتخاب رنگ لباس و حتی جنس پارچه لباس خود را ندارند!. من به مدت ۲۳ سال که در تشکیلات این فرقه مخرب بوده ام فقط مجاز بودم از فرم سبزرنگ با جنس زبر و روسری سبز استفاده کنم.
حجاب اجباری حتی در مکانهایی که فقط زنان حضور داشتند نیز حاکم بود. وقتی مسئولین فرقه در این رابطه با شگفتی و تناقضات زنان روبرو می شدند که:”چرا زنان در یک نشست کاملاً زنانه و یا در سالن غذاخوری خودشان که هیچ مردی در آن تردد نمی کند باید روسری سر کنند و حجاب اجباری داشته باشند؟” مسئولین فرقه با استناد به صحبت ها و فرامین مریم رجوی می گفتند:
“روسری فرم رسمی سازمان مجاهدین و ارتش آزادیبخش است و زنان ملزم به پوشیدن روسری حتی در مکانهایی که مردان حضور ندارند هستند”.!!!
در تشکیلات مریم رجوی، زنان حق هیچگونه آرایش کردن ندارند و حتی استفاده از کرم ضد آفتاب در هوای داغ تابستان عراق که گرما به بالای ۵7 درجه هم می رسید ممنوع بود.
رفتن زنان جلو آینه مواخذه، تهمت و تنبیه را بدنبال داشت که گاه به برگزاری نشست موسوم به”دیگ” برای چنین افرادی می انجامید. در حالی که چنین کاری از پایه های حقوق و آزادی های فردی است، اما مریم رجوی، زنان را از آن محروم کرده است (البته به استثناء خودش که مجاز است به هرشکلی که صلاح می داند در سخنرانی ها، ملاقات با شخصیت های غربی لباس رنگارنگ بپوشد، آرایش کند و عمل های زیبایی انجام دهد تا مدرن جلوه کند!.
مریم رجوی به ما بانوان می گفت: نباید در برابر مردان احساس ضعف نشان بدهید و برای اینکه بتوانید جلسه مردان را اداره کنید، از نگاه های آنها تزلزل نداشته باشید شما باید تصور کنید با یک سری گوسفند دارید صحبت می کنید. مردان تشکیلات را نرینه های وحشی به حساب بیاورید و هرگز احساس دلسوزی و ترحم برای آنها نداشته باشید و هرگز محبت و عاطفه ای نسبت به آنها از خود نشان ندهید، و باید در برخورد با آنها خشن و بیرحم باشید. وی می گفت برای اینکه بتوانیم چنین کنترلی بر مردان تشکیلات داشته باشیم، به طور مطلق نباید هیچگونه عشق و عاطفه نثار مردان کنیم، چه در سازمان و چه خارج سازمان در کل جهان!، و باید تمام عشق و عاطفه خود را به رهبر عقیدتی مان یعنی مسعود رجوی نثار کنیم.
یکی از ضوابط انقلاب ایدئولوژیک مریم این بود که هیچ زنی نباید با مردی که تحت مسئولیت وی قرار دارد نشست تکی بگذارد، لذا من که بعنوان”فرمانده یکان اتوبوس و کامیون” معرفی شده بودم اجازه چنین کاری را نداشتم. حتی اگر یکی از آقایان تحت مسئولیت من مشکل و تضاد کاری داشت و می خواست به اتاق کار من مراجعه کند و پاسخ سوالش را بگیرد، اینکار ممنوع بود. من حتی بعنوان یک فرمانده مجاز نبودم در مراجعه سرپایی تحت مسئولم که سوالی داشت جوابی به او بدهم.
بارها فرمانده بالاتر مرا به اتاق کارش صدا زد و بخاطر پاسخگویی به مراجعات تکی و یا سرپایی مردان تحت مسئولیتم مورد انتقاد قرار داد. برای جلوگیری از شکل گیری نشست های تکی در تشکیلات، یک اتاقکار را به ۲ فرمانده اختصاص داده بودند و طوری تنظیم کرده بودند که ساعت نشست ها برای ۲ فرمانده، در یک زمانبندی برگزار شود. این ضابطه با یک مناسبات کاری و تخصصی جدی که بایستی فعال باشد سازگار نبود. البته فرمانده هان بالا از این ضابطه مستثنی بودند و من چون تبعیض در این رابطه را می دیدم، بعنوان یک روشنفکر درون تشکیلات، این ضابطه را اجراء نمی کردم و به همین خاطر مستمر زیر تیغ تشکیلات بودم.
مریم رجوی بی شرمانه از منع خشونت علیه زنان می گوید، اما من خود یکی از قربانیان خشونت علیه زنان توسط مریم رجوی هستم!. شکنجه های زیادی بر روی من اعمال شد از جمله روزی که به دستور فائزه محبتکار معاون تشکیلاتی سازمان، مرا کشان کشان با فحاشی و فشار روی زمین می کشانیدند و به جلسه نشست فائزه بردند و از 8 شب تا سحر (در ماه رمضان) شکنجه فزیکی و روحی کردند، و سرانجام با تهدید و شکنجه از من تعهد نامه گرفتند که در زمان بیماری در خوابگاه حق استراحت ندارم. (از بقیه شکنجه ها و فشارها بدلیل طولانی شدن مطلب درمی گذرم و به وقت دیگر و مطلب جداگانه واگذارمی کنم).
بجز من، بانوان بسیاری مورد شکنجه و یا هتک حرمت قرار گرفتند که در زیرچند نمونه را اشاره می کنم:
انسیه قلی زاده (کاندید شورای رهبری) از بیماری زجر می کشید و مجبور بود از قرص استفاده کند ولی به او اجازه استراحت در خوابگاه نمی دادند و بارها در آسایشگاه بر سر او ریختند و با فحش و اجبار او را به محل کار بردند و گفتند خوابگاه برای استراحت تو ممنوع و حرام است چون به همسر و فرزندان خود فکر می کنی و این باعث قطع تو از رهبری و نهایتاً بریدن تو از تشکیلات می شود. سرانجام بر روی این خانم عمل زنان انجام دادند تا امید رسیدن به همسرش که در تشکیلات بود را از او بگیرند. داستان شکنجه های این زن طولانی است…
سرور فقهی (عضو شورای رهبری مجاهدین) بدلیل اعتراضاتی که نسبت به مناسبات داشت ایزوله کرده بودند. یکبار که در سالن غذاخوری با شگفتی دیدم صورتش ورم کرده و یکی از چشمانش کاسه خون شده است. علت را که پرسیدم گفت این از الطاف خواهر مریم است!. متوجه شدم در نشست شورای رهبری به او حمله و با مشت چشم او را مضروب کرده اند. شکنجه های اعمال شده بر روی این خانم فراوان است بدلیل اینکه درقسمت یکانی ما نبود من اطلاع کمتری از شکنجه های اعمال شده بر روی وی دارم… زنان دیگری چون مهری موسوی و مینو فتحعلی که از شورای رهبری بودند بدلیل اعتراض به مناسبات فرقه ای، جنسی و تجاوزات مسعود رجوی، با اعمال شکنجه های بسیار و سرانجام با سیانور و روشهای دیگر کشته شدند.
دختر جوانی بنام مرجان اکبری بدلیل اینکه نسبت به تفکیک جنسیتی و مناسبات زن ستیزانه اعتراض داشت بارها به نشست های هتک حرمت و شکنجه روحی بردند، وی از شدت فشار با خوردن قرص خودکشی کرد… زنان دیگری در اثر همین فشارها دچار بیمارهای روحی و روانی شدند.
مریم رجوی برای بدر بردن خود وفرقه اش ازافشاگری وجنایاتش درمورد زنان، نام شورای رهبری را حذف کرد ونام جدید شورای مرکزی را برآن نهاد، البته این شیوه ها واسم عوض کردن ها هرگزکارشناسان امور فرقه ها و مردم آگاه ایران وجهان را فریب نخواهد داد.
در فرقه مریم رجوی بویژه اکنون در کشور آلبانی-تیرانا، بازهم مریم رجوی طرح انتقال زنان ومردان را به قرارگاه نظامی دیگربه نام اشرف 3 علی رغم مخالفت این زنان ومردان به اجراء درمی آورد که حداقل حقوق انسانها بویژه زنان دراین محیط نقض میشود و خشونت تئوریزه شده است.
مریم رجوی قصد دارد این بارنیز در کشور آلبانی محیطی ایزوله و بدون ارتباط با جهان خارج ایجاد کند که از طرفی روند شستشوی مغزی نیروها را مانند آنچه در”اشرف ۱” در کشور عراق در استان دیالی جریان داشت را دوباره و با شدت بیشتری از سر بگیرد، و از طرفی با محدود کردن رفت و آمد فیزیکی اعضاء، مناسبات فرقهگرایانه اش را در اشرف 3 نیز با شدت گذشته بر قرارکند و هر چه بیشتر نیروهای اسیر در چنبرهِ فیزیکی و ذهنی فرقه را در کنترل کامل خود بگیرد.
برای انتشار هرچه بیشتر و افشاگری برای”نه به خشونت علیه زنان در سازمان مجاهدین خلق” به دستور مریم رجوی
رونوشت به تمام سایت ها و روزنامه ها و شبکه ها در داخل و خارج کشور
با تشکر از شما
زهرا سادات میرباقری