درتحلیل چرائی اعتراضات اوایل دی ماه گروهی از هموطنان مان، وابستگان رجوی گوی سبقت را ازهم ربوده و کسی حاضر نیست که از همرزمش! عقب بماند!
اما بدبختی ذاتی این جماعت درآنست که افکار درهم وبرهمی دارند وزمانی که دست بقلم میبرند، نتیجه آن میشود که میبینیم!
خیلی رک و پوست کنده باید گفت که دری وری میگویند!
یکی دیگر ازاین نوچگان رجوی، خانمی بنام صبا حاج قاسمی است که اوهم خواسته ازکاروان عقب نمانده وحرف هایی بزند که اگر نمیزد، بهتر ازاین بود: هم برای خودش وهم برای معبودش که باند رجوی باشد!
او مینویسد:
” تظاهر کنندگان خواستار سرنگونی دولت روحانی و علی خامنه ای هستند زیرا این تنها راهی است که میتواند مشکلات ایران را حل کند، باید عوامل دیکتاتوری را از بین برد تا خون شهیدان پایمال نشود”.
آنها چنین توقعی از تظاهرات اغلب موضعی وپراکنده ی خود ندارند وبعید که درک نکنند که حکومت ها با این قبیل حرکات سرنگون میشوند!
آنها صرفا جهت بهبود اوضاع معیشتی – و درمقیاس کمتر آزادی های مدنی خود- به خیابان آمدند واگر قرار بود که با این عمل حکومت سرنگون شود، باید که درفرانسه، یونان، ایتالیا، اسپانیا و… که تظاهرات رادیکال صدها هزار کارگر برگزار میشود، حکومت های همه ی آنها سرنگون شده بود!
حالا گیرم که آنها خواستند دولت وحکومت ایران را سرنگون کنند وموفق هم شدند، بعد چی؟
آنها چه چیزی را میخواهند برسر کار بیآورند که با حل مشکلاتی که درطول 400 سال حکومت مستقیم وغیر مستقیم استعمار در ایران و همکاری کارگزاران داخلی شان تلنبار شده وحل آنها احتیاج به عزم ملی بزرگی دارد، بتواند این مشکلات را یک شبه حل کرده و همه چیز بخوبی وخوشی بگذرد!
راه حل کم هزینه همان بیان خواسته ها به دولت با روش های مدنی است و باتوجه به آرایش نیروهای طبقاتی در ایران و نبود رهبری مناسب برای این حرکات، تشدید نا آرامی ها وبخشونت کشیده شدن آنها نتیجه ای جزشورش های کور ومخرب برای ملت ایران نخواهد داشت والبته رجوی ها دراین صورت آزادند که بخاطر ویران تر شدن کشور، به رقص و پایکوبی بپردازند!
این خانم نمیداند که دادن شعاری لحظه ای ازروی احساسات و عصبانیت، نمیتواند اهمیت استراتژیک داشته باشد تا بشود حساب این چنین بزرگی برروی آن باز کرد!
وایضا:
” همانند مجاهدین که سوگند خوردند تا پیروزی نهایی از پا ننشسته و در راه بدست آوردن آزادی به مبارزه و تلاش چندین برابر بپردازند ما هم آنها را سر مشق مسیر خود قرار داده و برای رسیدن به سرزمینی که کوروش پیام آزادی و محبت را داده گامهای استوار برداریم و در صحنه های سیاسی و اقتصادی حاضر شویم و اعتراضات را به گوش جهانیان برسانیم”.
کار عمله و اکره های رجوی دراین مدت 36 سال مبارزه با آزادی، جاسوسی برای دشمنان ایران وازاین قبیل بوده وآیا شما این نسخه را برای همه ی مردم ایران می پیچید؟!
درمورد قسمت بعدی پاراگراف نقل شده باید گفت که تاریخ را دقیق تر بخوان دختر!
رهبران سازمان در آستانه ی برگزاری جشن های 2500 ساله وبخاطر تحرکاتی که میخواستند برعلیه این جشن ها – که کوروش سمبل آن بود- دستگیر شدند وبنابراین کوروش ازنظر آنها خوب نبوده واگر حالا خوب شده، باید دلیل این تغییر نظر ازطرف رجوی ها روشن شود تا این برخورد جدید، واژه ی” ماکیاولیزم= رجویسم” را درذهن خواننده تداعی نکند!
.سرانجام:
” در ایران امروز با وجود این فاسدان و جنایتکاران بین المللی دیگر از انسانیت اثری نیست”.
یعنی حتی آنهایی که بقول شما قیام کرده بودند، انسانیت نداشتند؟!
وشما بهمراه فامیلان ودوستان زیادی که درایران دارید چطور؟!
پس شماها این توقعات را ازحیوانات دارید؟!
وحید