اگر به اختیار و فرمان برده داران باشد، تمایل دارند دنیایی را به بردگی بکشند! چرا که در توهمات احمقانه خودشان، می پندارند که دارای نبوغ بسیار خاص بوده و همگان مادون بوده و دیگران باید الی الابد تحت سیطره و حاکمیت آنان باشند!
در دوران های تاریخی، تنها شورش برده ها و قیام ها بوده که به حکومت برده داران خاتمه داده است! راه حل برای کسانی که خود را غاصبان حق حاکمیت مردم می دانند، قهر و قیام و شورش است!
مسعود رجوی و به تبع آن مریم قجر، سالهاست که دست در خون دارند و فقط هر ساله کتاب کشته های خود را قطورتر می کنند! عطش سیری ناپذیر آنان، تا آتش به خرمن هستی تمامی جوانان ایران زمین نزند، پایان نمی یابد!
پس تمامی راهها به ایستادن در برابر ظلم و جور آنها ختم می گردد! راهی که سالهاست توسط جداشدگان و معترضین در تشکیلات آغاز شده و ادامه دارد!
اما این راه، مشقت ها و سختی های فراوانی دارد که همراه با تهمت و برچسب های فراوان هم خواهد بود! چرا که برده داری در فرقه رجوی، شکل نوینی دارد و با شلاق و دار و درفش به پیش نمی رود! بلکه با لبخندی بر لب و شعارهایی پر طمطراق بر زبان، پیش می رود! پس نمی توان به سادگی با آن در افتاد! پیچیدگی های برده داران امروزی نظیر رجوی، ایجاب می کندکه قدری با درایت و هوشمندی عمل کرد! به طوریکه پروسه را باید جمعی و با طرح و برنامه خاص پیش برد!
تصمیم به جدایی اگر فردی و به صورت تکی باشد، برد کمتری دارد و با یک سنگ انداختن توسط سران برده دار، پروسه جدائی زمان بر و طولانی می گردد، اما اگر به صورت چند نفره و گروهی نسبت به جداشدن و یا فرار عمل گردد، نتایج سودمندتری به بار خواهد آورد!
فرقه رجوی در طی چند ده سال گذشته، برده داری خود را به نقطه ای رسانده که اغلب اعضاء یا از دنیای بیرون ترس دارند و یا از سن وسال بالای خود واهمه دارند که نتوانند در دنیای آزاد، سری بین سرها داشته باشند و اغلب به غلط دارای این تفکر هستند که نخواهند توانست بدون سرپرستی سازمان، سرپا بمانند!!!
اما نمونه های بیشمار جداشدگان نشان داده است که زندگی دردنیای بیرون، علیرغم مشکلات ریز و درشت آن، بمراتب بی دغدغه تر و آسان تر از دنیای برده داری رجوی است!
پایان دادن به سلطه ننگین رجوی ها، از فرد فرد کسانی آغاز می گردد که اسیر و برده رجوی هستند، تصمیم و انتخاب به جدائی آغاز راهی است که با کمک دیگران به رهائی و آزادی منتهی خواهد گشت!
زنجیرهای نامرئی اسارت امروز در فرقه رجوی به مراتب سخت تر و سنگین تر از زنجیرهای دوران برده داری کهن باز خواهند شد، چرا که این زنجیرهای نوین به ذهن و مغز و درون هر فرد گره زده شده اند! اما، قطعا راهی که دیگران سالهاست در پیمودن آن رنج ها و شکنج ها کشیدند، به مراتب قابل پیمایش تر و سهل تر از گذشته است! دیگر مثل گذشته نه زندان انفرادی اشرف وجود دارد و نه صدام حسین که چتر حمایتی خود را بر سر رجوی بگستراند! پس همه چیز سهل و راحت تر گشته است! راه پناهندگی و رفتن به دنیای آزاد نیز هموار و آماده است! انتخاب های فراوان پیش روی برده هایی است که سالهاست درگیر تضادهای برده داری هستند!
رجوی اگر صداقت در کلام و عمل داشت، با اطمینان می شد گفت که تا به امروز باید به ساحل نجات می رسید! اما موج گسترده و فزاینده جداشدگان ومنتقدین رجوی، به روشنی گویای عدم حقانیت رجوی هاست!
زنجیرهای جهل و ظلم رجوی، به سادگی قابل پاره کردن و گسستن می باشد! همت و اراده برده ها در درون اردوگاههای کار اجباری رجوی، به راحتی سالهاست که پی در پی، به دستگاه کهنه و شکسته و زهوار در رفته رجوی، ضربه می زند و انشاا.. به زودی شاهد خواهیم بود که کل دستگاه برده داری ظالمانه رجوی، در تمامیتش فرو خواهد ریخت و عزیزان ما آزاد خواهند شد! به این ایمان داریم و با همین همت راستین به راه خود با عزمی، جزم تر از پیش، به پیش می رویم…
فرید