سکوتت که سرشار از ناگفته ها، دلتنگی ها و آرزوهای بر باد رفته است را بشکن! شما دنیایی حرف ناگفته دارید. از خیانت ها به امید و اعتماد یک نسل و خیانت در حق خلق و میهن و تراژدی نا پایان اعضای گرفتار در باتلاق و زنجیر دروغ رجوی.
سکوت شما نا دیده گرفتن حقیقت تلخی است که سالیان خانواده ها در جستجوی آن خون دل خوردند و اشک ریختند. سالیان سیاهی که در جستجوی خبری از عزیزانشان آرام و قرار نداشتند. سکوت شما حقیقت پنهان شده این فاجعه است. زبان و چشمان شما چراغ های تابناکی هستند که با تابیدن بر عمق ظلمات سازمان رجوی واقعیت های پنهان سالیان را بر ملا میسازد. از کسانی که شما را سالها به بند کشیدند سخن بگویید. خاطرات خود را به روی کاغذ بیاورید. بیاد داشته باشید که تنها بیان حقیقت است که شما را از لوث رجوی رها میسازد.
تو بار سنگینی بر دوش داری از پای ننشین و بار سنگین دروغ سالیان را که بر دوش داری را زمین بگذار. میدانم که در ضمیر و وجود هر یک از شما راز و حرف های ناگفته زیادی نهفته است.
داستان سازمان رجوی همانند یک بیراهه طولانی و بی انتهاست. خیلی از اوقات در همان ماتم کده رجوی با دوستان در پنهان و بدور از چشمان آلوده جاسوسان محفل زدی و از روزهای خوش قبل از اسارت در زندان رجوی سخن گفتی.از سالیان حضور در کانون گرم خانواده، آیا از خود پرسیده ای که چگونه خود را از این زندان خود ساخته ذهنی رها سازی؟ آیا با خود اندیشیده ای چگونه و چه وقت می باید صدای اسیرانی که در زندان رجوی می پوسند را بگوش همگان برسانی. فریاد تو طنین صدای خاموش آن عزیزان در بند اسارت رجوی است. بخود بیا ذهنیت های پوشالی و رسوبات ذهنی رجوی را کنار بزن. ما باید اتحاد جدیدی را با هم تجربه کنیم. پس بیا همگام با خانواده ها فریاد بزن و تا آزادی تمامی عزیزانمان از پای ننشین.
خواهر یکی از اسیران در بند فرقه مجاهدین خلق در استان خوزستان