نوروز در اسارت فرقه رجوی

الان حدود سه سالی از رهایی من ازاسارت درفرقه رجوی و بازگشت به آغوش خانواده ام می گذرد ومهمتراینکه توانستم تشکیل خانواده بدهم وازاین بابت خدا را شکر می کنم. واقعا لذت بودن درکنار خانواده بخصوص موقع جشن و اعیاد ملی را با هیچ چیز نمی توان عوض کرد.برای سالها که درفرقه رجوی بودم ازدیدن شوروشوق مردم برای رفتن به استقبال فصل بهار وجشن عید نوروز ودیدن روحیه شادابی وسرزندگی آنها محروم شده بودیم وحتی ازخاطره ما محو شده بود.طی سالهایی که درفرقه رجوی بودم چیزی بنام عید نوروز وجشن اعیاد ملی معنی ومفهوم واقعی نداشت ایام عید فقط پیام نوروزی رجوی را برایمان پخش می کردند وبعد درحد دیدن چند فیلم سینمایی ویا یک شام جمعی مثلا جشن عید را می گذراندیم برخی ازسالها هم که خود رجوی می آمد وبرایمان نشست می گذاشت ویا برای اینکه عید وجشن گرفتن های آن را کم رنگ کنند شعار مسخره ای را رواج داده بودند ومی گفتند عید ما روزی است که ما درایران باشیم و ازآخوندها خبری نباشد خلاصه درایام عید ما فقط دلتنگ می شدیم که چرا درکنار خانواده خود نیستیم. بنظرمن رجوی با هرآنچه که رنگ وبوی شادی وزندگی داشت مخالف بود چون آن را درتضاد با اهداف فرقه گرایانه خود می دید.درفرقه اواخر اسفند ماه وبا نزدیک شدن به عید نوروز چنان کارهای طاقت فرسا وبیهوده را در دستورکارما قرارمی دادند که بعضا ازهرچه عید وجشن گرفتن بود متنفر می شدیم.


مریم رجوی به بهانه آماده سازی عملیات به اصطلاح سرنگونی به ما می گفت باید روزی 16 ساعت کار کنید تا به مرزآمادگی برسید ویا می گفت باید آنقدر کار کنید که وقتی برای استراحت می روید ازفرط خستگی به چیز دیگری فکر نکنید! بنابراین با نزدیک شدن به ایام عید نوروزمسئولین فرقه بنا به دستور رجوی به عمد کارهای پوشالی را دردستور کارما قرارمی دادند یادم هست که یکبار وقتی کاری نبود دوروزقبل ازلحظه تحویل سال به یکباره مسئولین به ما گفتند که باید شکل سن سالن غذاخوری را عوض کنیم من چون حرفه بنایی رابلد بودم به همراه بقیه نفرات یگان سن را تخریب ودوباره ازنوع درست کردیم چون زمان نداشتیم مجبور بودیم تا دیر وقت کار کنیم تا اینکه دوساعت قبل ازتحویل سال کار تمام وما برای حمام کردن رفتیم آنقدرخسته بودیم که خواستیم بعد ازآن بخوابیم اما دستور دادند کسی حق خوابیدن ندارد باید همه درسالن باشند چون پیام رجوی پخش می شود اگر هم نمی رفتیم می بایست حساب پس دهیم.دریک کلام رجوی دشمن زندگی وشادی است وبرخلاف ادعاهایش او و سران فرقه اش ذره ای برای اعیاد ملی ارزش قائل نیستند.
درنهایت خدارا شکر می کنم که دوران سخت اسارت درفرقه رجوی گذشت وتوانستم خودم را نجات دهم وازاینکه الان سه سال است برای موقع جشن عید نوروزدرکنارخانواده ام هستم خوشحالم وابرازامیدواری می کنم دیگر دوستان سابقم که هنوز دراسارت فرقه رجوی هستند آزاد شده وبتوانند یکباردیگرعید واقعی را درکنارخانواده خود جشن بگیرند.
رستم آلبوغبیش عضو جدا شده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا