پدیده سواد مصنوعی و الگوی جدید نادانی مطلبی است که به قلم دکتر مجتبی لشکربلوکی، دکتری مدیریت استراتژیک، و در کانال شخصی ایشان (استراتژیست) و برخی از رسانه های جمعی درج و انتشار یافته است. مطالعه و فهم این نظریه و تقارن آن با اغتشاشاتی که در دیماه گذشته دامنگیر فضای سیاسی، اجتماعی برخی شهر های میهن گشت و سوء استفاده هایی که عوامل خارج کشوری در بروز و شدت و حدت آن داشتند، می تواند گره گشای بسیاری از کج فهمی ها و یا تحلیل های غیر واقعی از مسائل باشد.
به اذعان بسیاری از مسئولین بلند مرتبه کشوری و سیاسی، پشت پرده بسیاری از این جریانات و اغتشاشات به فتنه گری منافقین (مجاهدین) یا همان فرقه رجوی برمی گشت. از قضا سایت های وابسته به آنها (فرقه رجوی) با تمام قوا بر این نظریه می دمیدند و نشانه ای از قدرت و… خود می انگاشتند.
ولی فهم مطلب « سواد مصنوعی و الگوی جدید نادانی » که به شکلی علمی از این راز نهان و یا کمین فتنه پرده برمی دارد و ازقضا اثبات کننده ماهیت فرقه گرایی و فرقه ای این جریان انحرافی(فرقه رجوی) است. گو اینکه اذعان به حضور در پشت پرده تمام این جریانات، قبول سمت فرقه ای خواهد بود.
” اغلب افراد مایلند، باور کنند که در تمامی اوقات بر ذهن خود تسلط کامل دارند.فرض گرفتن این موضوع که تفکر منطقی ما آسیب ناپذیر خواهد بود، ساده تر از این است که قبول کنیم،ما همگی در برابر کنترل ذهن آسیب پذیر هستیم،ولی دقیقا همین اعتقاد به آسیب ناپذیر بودن است که به فرقه ها امکان می دهد افراد خوش خیال را جذب کنند.” (استیون حسن، 1391: 84،85)
” فرقه ها برای آنکه بتوانند جذب کنند باید جذاب باشند و به همین دلیل هم از مکانیسم های جذابیت زا در ساختار و رفتار فرقه ای استفاده می کنند.” (احمدی، شاه حسینی،1394: 23)
در بررسی جریانات دیماه 96، دو منظر جلوه نمایی می کند. اول اینکه ناراضایتی های انباشته شده مردم نسبت به مشکلات اجتماعی اعم از سپرده های بانکی، حقوق، گرانی، معیشت و… است و دوم سوءاستفاده جریاناتی چون فرقه رجوی (مجاهدین) از مشکلات، هم آوایی با مطالبات بر حق مردم و سمت دهی فریبکارانه به سمت مطالبات خود می باشد.
در این میان سوء استفاده از شعار های پرطمطراق که در برگیرنده خواسته های اصلی مردم جامعه است، جذابیتی باور نکردنی برای خود شکل می دهد و به مصداق « حرف مفت،مالیات ندارد »، مدعی جامعه ی فاضله ای می شود که تصورش هم برای خودش رعشه آور است.
بنابراین در این کشاکش، از سواد مصنوعی و الگوی جدید نادانی که مبتلا به، آحاد مردم جامعه است استفاده کرده و کمین خویش را برپا می کند. در این میان آنکه ضرر خواهد کرد، آنست که وسط میدان بوده و اتفاقا درخواستش قانونی و شرعی بوده است.
در ادامه مطلب « سواد مصنوعی و الگوی جدید نادانی » را به طور کامل می آورم. خواندن و انطباق و فهم مطلب، طبعا متناسب با داده هایی است که هر شخص از محیط خویش با خود دارد.
پدیده سواد مصنوعی و الگوی جدید نادانی(به قلم دکتر مجتبی لشکربلوکی)
روزانه فقط در تلگرام بیش از 3 میلیون مطلب منتشر می شود. جالب است بدانید در ساعت 4 صبح که میزان مطالب منتشر شده به کمترین مقدار خود می رسد نیز 25 هزار مطلب نشر می یابد. این میزان تولید محتوا در شبکه های مختلف اجتماعی در طول تاریخ بی نظیر و فوق العاده است و منجر به پدیده جالبی شده: «همه ما» راجع به «همه چیز» می دانیم اما با ویژگی هایی خاص.
کارل تارو ژورنالیست معروف ژاپنی می گوید: هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن میگوید ما وانمود می کنیم که دربارۀ آن می دانیم. همکارانمان دربارۀ فیلم، کتاب، قیمت ارز، حمله نظامی آمریکا صحبت می کنند سرمان را بالا و پایین می بریم یعنی من هم دربارۀ آن می دانم. این درصورتی است که آن ها دربارۀ آن موضوع فقط نظرات کس دیگری را در یک شبکه اجتماعی خوانده اند و آن را بازگو می کنند همان گونه که ما نیز چنین می کنیم. ما به شکلی خطرناک به نوعی کپی برداری از دانایی نزدیک می شویم، که در واقع الگوی جدید نادانی است. ما با سواد مصنوعی روبرو هستیم.
تحلیل و تجویز راهبردی:
رسانه ها باعث شده اند به سرعت برق در معرض اخبار و به سرعت باد در معرض تحلیل اخبار قرار بگیریم. محیط اطراف ما پر است از اخبار مغشوش، اعداد و ارقام گول زننده و حرف های جهتدار. سه مساله این موضوع را تشدید می کند:
1- حجم بالای اخبار و تحلیل ها. اطلاعات بیشتر یعنی فرصت کمتر برای بررسی دقیق تر آن ها.
2- سبک زندگی شتابان: زندگی امروزی نسبت به 200 سال پیش بسیار چگال تر شده است. یعنی میزان رخدادهای کاری و ارتباطاتی در واحد زمان بیشتر شده است.
3- سواد مصنوعی: نظرات ما از پرسه زدن در شبکه های اجتماعی سرچشمه می گیرند، نه مطالعۀ کتابها! این کپی برداری از دانایی، در واقع الگوی جدید نادانی است.
به همین خاطر است که اخبار درست و غلط و شایعه و حقیقت در فضای مجازی تقریبا هم ارزش اند. چرا؟ چون ما فرصت نمی کنیم که درستی آن چه را که دریافت می کنیم، بررسی کنیم. بلافاصله آن را می خوانیم و احتمالا آن را برای دیگران فوروارد (ارسال) می کنیم و در گفتگوهای خانوادگی یا دوستانه یا کاری مان از آن اطلاعات استفاده می کنیم که نشان دهیم از زمانه عقب نیستیم. مثلا گزارشی در فضای مجازی منتشر شد در مورد وضعیت اقتصاد ایران در سال 97، ملت هم بدون اینکه از صحت و سقم آن و همچنین اعتبار منبع آن اطمینان حاصل کنند، آن را برای دیگران ارسال می کردند. وقتی هم که با این انتقاد روبرو می شدند که این گزارش مکنزی نیست. جواب می دادند که گزاره های آن درست است. خوب! اولا اینکه از کجا معلوم که این گزاره درست است. مرجع صحت سنجی این گزاره ها کجاست؟ شخص شما؟ حتی اگر مکنزی گفته باشد اگر چیزی به شهود ما نزدیک است حتما درست است؟ اگر حتی چند گزاره در این گزارش درست باشد آیا به آن معناست که همه آن گزاره ها درست اند و متعلق به مکنزی؟
چه می توان کرد؟
1- تعلیق قضاوت. نه باور کنید و نه رد کنید. زمانی که استدلال به نفع یا علیه آن گفته یا نوشته ندارید نه ردش کنید، قضاوت خود را معلق کنید تا زمان دریافت اطلاعات کافی برای قضاوت.
2- در حالت مستی قضاوت نکنید. دو روانشناس آمریکایی در مطالعات خود نشان دادند زمانی که افراد از آرامش فکری بیشتری برخورداند، کیفیت قضاوتهای حرفه ای شان افزایش پیدا می کند. مطالعات نشان داده زمانی که شتابزده، هیجانی، خسته و پریشان هستیم، کیفیت قضاوت های ما افت می کند و قضاوتی که در زمان شتابزدگی می کنیم به اندازه قضاوت یک فرد مست، غیرقابل اتکاست.
3- به ساختارهای مشکوک، حساس باشید. جملاتی که با فعل مجهول و بدون فاعل ساخته شده اند مانند «گفته می شود» یا «شنیده ها حاکی از آن است که» و «یا بر اساس اخبار منتشر شده» روشی برای پیچاندن شما هستند. در این ساختارها خبر وجود دارد. اما منبع خبر وجود ندارد.
4- برای هر چه می خوانید یا می شنوید از خودتان بپرسید: الف) آیا از منبع خبر/گزارش مطمئن هستم؟ ب) آیا شواهد تاییدکننده یا استدلال های قانع کننده آورده شده یا اینکه یک حرف به زبان های مختلف تکرار شده؟ ج) آیا بین مقدمه و اطلاعات ارایه شده و نتایج رابطه منطقی وجود دارد؟ د) آیا تمام واقعیت بیان شده یا بخشی از واقعیت؟
5- از چرا و کلمات هم خانواده استفاده کنید. آدم های دقیق دائم می پرسند چرا؟ چرا کاندیدای ریاست جمهوری شما بهتر است؟ چه چیز باعث می شود که فکر کنید قیمت ارز بالا می رود؟ چطور به این نتیجه رسیدید؟
6- در منطق، فصلی وجود دارد به نام مغالطات. برای تقویت تفکر سنجشگرانه (انتقادی) بخش مغالطات را بخوانید با بیش از 70 نوع مغالطه (=دامگاه اشتباه ذهنی) آشنا شوید.
7- حضور در شبکه های اجتماعی مفید است. جریان آزاد اطلاعات در آن بسیار جذاب، مفید و غنیمت است. اما فراموش نکنیم که آن ها نمی توانند جایگزین کتاب و تفکر عمیق شوند.
تهیه و تنظیم: انجمن نجات تهران