من در تمام این سالیان که در فرقه تروریستی رجوی بودم و خیلی هم به اصول این فرقه پایبند بودم، همیشه با ذهنیتی که داشتم که البته به من القا شده بود، شکنجه در فرقه رجوی را باور نداشتم و آنرا تبلیغات اضداد و معاندان می دانستم. می گفتم کسانی که دشمن مجاهدین خلق و طرفدار جمهوری اسلامی هستند این شایعات را درست کرده اند که پایه و اساس ندارد.
ولی بمرور زمان و با شناختی که در درون این فرقه پیدا کردم دیدم که خیلی چیزها که در مورد این فرقه و عملکرد آنها میگویند درست و واقعی است و از آن زمان بود که دوست داشتم حرف های دیگران را هم در خصوص سازمان بشنوم و بخوانم.
من به عنوان فردی که سالیان سال عضو سازمان مجاهدین خلق بودم باید بگویم که بله این موضوع یعنی شکنجه در فرقه رجوی واقعی است. البته نوع شکنجه بیشتر روحی و روانی است که به صورت سیستماتیک و از بالای سازمان به اجرا در می آید. به این صورت که بر نفرات معترض و مخالف در یک محیط بسته و بدون ارتباط با بیرون آنقدر فشار روانی می گذارند تا بزور هر چیزی آنها خواستند گوش کنند و عمل نمایند.
در نشست های تفتیش عقاید موسوم به عملیات جاری بزور هر چیزی را بر نفرات تحمیل می کنند که مثلا فلان یا بهمان چیز را قبول کنند و با فلان یا بهمان نفر رابطه نداشته باشند و فلان یا بهمان کار را بکنند یا نکنند.
این فشار های روانی در اغلب موارد همرا با داد و فریاد و فحاشی و تهدید و تحقیر و بعضا برخوردهای فیزیکی همراه است که فرد را به لحاظ روانی خورد می کنند و او را به نقطه ای می رسانند که هر چیزی را تحت اجبار قبول می کند.
شکنجه در فرقه رجوی به صورت سیستماتیک است اما در خصوص افراد مخالف و ناراضی و خصوصا نفرات خواهان جدایی به شکل وحشتناکی اعمال می شود. شکنجه به منظور منصرف کردن فرد از سؤال یا انتقاد یا خواسته اش اعمال می گردد.
از دیگر انواع اعمال فشار بر افراد که همه جداشدگان در این موضوع متفق القول هستند ممانعت از کارهای درمانی است که در مطلبی دیگر بیشتر به این موضوع خواهم پرداخت که چگونه وقتی این گونه نفرات نیاز های درمانی دارند عمدا توجه نمی شود تا حدی که بیماری فرد به نقطه غیرقابل درمان و نهایتا فوت می رسد.
باید بگویم که در فرقه رجوی شکنجه وجود دارد و بصورت سیستماتیک و با برنامه ریزی اجرا می شود. شکنجه هایی که شاید در هیچ کجای دنیا در طول تاریخ نمونه نداشته باشد.
امیر افشار – نجات یافته از فرقه رجوی در آلبانی