جنایت های آشکار و نهان یک سازمان تروریستی رو به زوال

به یاد دارم در بازداشتگاه اشرف سابق و مناسبات فرقه ای رجوی، بارها مسئولین فرقه از رجوی نقل قول میکردند که برادر” قتل نفس و خودکشی” را از گناهان کبیره دانسته و کسی اجازه ندارد هیچ موجود زنده ای حتی یک گنجشک را بکشد و خودکشی در مناسبات یعنی قطع از رحمت های رهبری و مرز سرخ می باشد و حتی در نشست هایی که رجوی برگزار میکرد بارها این مطلب را شنیده بودم. اما وقتی به سابقه و کارنامه سیاه فرقه  در روز هفت تیر سال شصت و دیگر ترورها در همین ماه و سال و دیگر سالها نگاه میکردم به دورویی و تزویر فرقه آگاه میشدم، هراز گاهی از یک یا چند مخالف در مناسبات را میدیدم که به طور مشکوکی کشته و یا ناپدید می شدند. کنجکاو شده و سوال میکردیم! که در اکثر موارد پاسخ میدادند این مسئله امنیتی است و نباید بازگو شود و در مواردی که مجبور بودند اظهار می داشتند فرد به ماموریت رفته و یا در پست نگهبانی بدلیل سهل انگاری و شلیک ناخواسته کشته شده. جالب اینجاست رهبر فرقه که خودکشی را از گناهان کبیره می دانست بین خودکشی و انتحاری تمایز قائل و با القائات ذهنی آن دو را از هم جدا میکرد و انتحاری را عامل نابود کردن کافر می دانست و این در صورتی بود که بعد از حملۀ نیروهای ائتلاف به عراق بین نیروها قرص سیانور توزیع میکردند و طبق دستور حین دستگیری توسط نیروهای عراق و آمریکائی ها باید آنرا می بلعیدیم، بلعیدن سیانور که دیگر انتحاری نبود که بگوییم خودکشی نیست و در اینجا بود که سوال و پرسش مرز سرخ بود!

” قتل نفس” در ادبیات یعنی کشتن و ترور که دیگر نمی توان بین این  واژه ها تمایزی قائل گشت و در کتاب آسمانی قرآن و دیگر کتب آسمانی و ادیان قتل از هفت گناه نابخشودنی ست که خداوند انسان را از آن منع نموده و دیگرهیچ شکافی برای آن وجود ندارد آنهم ترور مردم و کودکانی که نه دولتمرد بودند و نه سیاسی که بگوییم عهدنامه ضد دین یا قرآن امضاء کرده اند. انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی درهفتم تیر سال 60 و به قتل رساندن و شهادت ده ها نفر از اعضای این حزب و مردم بی گناه نمونه ای از کشتارها و جنایت های آشکار فرقه رجوی علیه حکومتی است که دشمن بیرونی خود می دانست،اندیشه پلید ترور در فرقه رجوی آنقدر گسترده بود که به افرادی که با  انحرافات سازمان و تغییر ایدئولوژی سازمان که به سمت فرقه گرایی، ترور و اسلام مارکسیستی میرفت مخالف بودند هم رحم نمیکرد، ترور مجید شریف واقعی و سوزاندن جسد او و همچنین ترور مرتضی صمدیه لباف نیز نمونۀ بارز یکی از جنایت پنهان فرقه رجوی بدست مسعود رجوی در اردیبهشت سال 60 بود که پس از سال ها همچون لو دادن و به تله انداختن موسی خیابانی و کشتن او، توسط جداشده های فرقه افشاء شد.

آری فرقه رجوی با حمایت صهیونیست بارها و بارها در اقدامات تروریستی و انتحاری سعی داشتند ملت ایران را دفن کنند اما دریغ از اینکه ما بذر هستیم و نسل سالهای پس از انقلاب مانع نفود فرقه در کشور می باشند و این اتحاد  گواه همین امر است.

بیژن

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا