به همراه دوستم آقای عبدالله افغان به منزل آقای فرخی رفتیم. بعد از احوال پرسی آقای فرخی از ما خواست که برای نهار بمانیم ولی چیزی که برایم بسیار ارزش داشت برخورد بسیار گرم و محبت آمیز وی و خانواده اش با ما بود البته باید به این نکته اشاره نمود که آقای فرخی برای رهایی برادرش بهزاد که چندین سال اسیر شستشوی مغزی رجوی تروریست قرار دارد فعالیت های زیادی در این رابطه داشته است.
آقای فرخی سئوالش این بود که بالاخره برادرم بهزاد کی از فرقه جهنمی رجوی آزاد خواهد شد. من چندین بار برای آزادی وی به کشور عراق رفتم ولی هر بار با کارشکنی مسئولین فرقه جنایتکار رجوی مواجه شدم. در همه این سفرها ماهیت ضد بشری رجوی جنایت کار برایم کاملاً روشن شد. چون وی اجازه نداد که با برادرم ملاقاتی داشته باشم و این مشکل همه خانواده ها بود. ولی سئوالی که از خودم می کنم این است وقتی گروهی این گونه با اعضای درجه یک نفرات خود برخورد می کند و به آنان سنگ زده و فحش و ناسزا می دهد چگونه می تواند دم از رهایی مردم ایران بزند.
آقای فرخی در ادامه عنوان داشت برادرم بهزاد تحت شدیدترین شستشوی مغزی قرار دارد و به همین خاطر است که بعد از بین رفتن وعده های دروغین رجوی او هنوز در منجلاب تشکیلات گرفتار می باشد.
برای آقای فرخی توضیح داده شد که عملکرد فرقه ها این گونه است که فرد دیگر قدرت تصمیم گیری نداشته و هر چیزی که سرکرده فرقه می گوید باید انجام دهد. چیزی که کاملاً مشخص است و شاهد آن بودیم هر چقدر که زمان بیشتر بگذرد دروغ ها و وعده های سرکاری سران فرقه روشن تر می شود و اکنون شاهد هستیم که چه تعداد زیادی در کشور آلبانی از تشکیلات جدا شدند و به طبع روزی برادرتان بهزاد نیز جدا خواهد شد.
آقای فرخی وقتی اسامی نفرات جدا شده اخیر استان را شنید بسیار خوشحال شد و عنوان داشت که اگر یک نفر هم از آن جهنم آزاد شود جای خوشحالی دارد و در این مسیر من تمام سعی خودم را خواهم نمود تا بردارم از جهنم رجوی آزاد شده و لذت زندگی در دنیای آزاد و بدور از حصارهای تشکیلاتی رجوی را احساس کند.
البته با محبت و خوش سخن بودن آقای فرخی متوجه گذشت زمان نشدیم و این قول را به او دادیم که اگر به شهر آمل آمدیم حتماً به وی سر بزنیم.
هادی شبانی