بند” ب” در خدمت منافع شخصی آقای مسعود رجوی

سرقت همسر مهدی ابریشمچی، ممکن نبود مگر با ترفندی به نام انقلاب ایدئولوژیک! این انقلاب در بند”الف”، شامل طلاق همسر و درآوردن حلقه بود! در تشکیلات سازمان مجاهدین رجوی بعد ازگذشتن هر زن از انقلاب ایدئولوژیک یا”بند الف” که اسم سازمانی همان طلاق گرفتن تشکیلاتی زن از شوهرش به خواست رجوی بود، بعد از این طلاق یک مرحله دیگر برای هر زن بود به نام” بند ب”که در واقع بند پیوند با رهبری رجوی است.

این بند برای مردان به این معنی است که از همسران خود گذشته، علاوه بر طلاق، آن ها را همسر رجوی هم بدانند، و حرام است که حتی در ذهن به آنها نزدیک بشوند و از طرف دیگر تمام زنهای سازمان را همه در حریم رجوی بدانند.
اما در مورد زن ها به گونه ای دیگر و خیلی عمیق تر مطرح می شود و رجوی می گوید شاخص را” مریم” بگیرید و همچون او رفتار کنید یعنی این وسط شاید شما هم بسیار شنیده بودید که مرتب می گفت مریم چرا؟ از اینجا به بعد سر و کار زنها با مریم رجوی بود و این وسط مریم واسطه ارتباط اعضاء زن می شد با مسعود رجوی و نزدیک کردن آنان به رجوی.
می شود ازبین مردان کسانی را نام برد که در برابر دروغی بنام”انقلاب مریم” ایستادند از جمله”فرمانده افشار” آقای هادی افشار با نام مستعار سعید جمالی و یا فرمانده فتح الله یعنی مهدی افتخاری که رجوی به او چه کرد از تحقیر گرفته تا لجن مال کردن!
ازتمام داستان ها غم انگیز تر همین مهدی افتخاری بود که بعلت اینکه او نتوانست خود را برهاند، حتی از جسد او هم تشکیلات سوء استفاده کرد و در آخرین سالهای عمرش سعی کردند که او را شهید کنند برای منافع خودشان! یا آقای علینقی حدادی”فرمانده کمال” که حتی رجوی اجازه نداد در قبرستان بچه های مجاهد خاک بشود و او را در قبرستان متروکه ای در کنار قرارگاه بدیع زادگان یعنی همانجائی که با سیانورش توسط مهوش سپهری”نسرین” کشته شد، دفن کردند.
در این مرحله رجوی کلا تمامی مردها را کنار گذاشت و در تبلیغات خودش گفت شورای رهبری تماما از زنان و صفی تا تهران! از آن مقطع نیز تمامی مردان را خلع رده کرد و به اصطلاح هژمونی را به زنها داد یعنی مردها در هر سطحی تحت مسئول زنها شدند و گفت که هیچ مردی نباید تحت مسئول زن داشته باشد و این مرز سرخ بود.
همه ما در همان اوایل مراحل انقلابمان، حتی فکر نمی کردیم که مریم خودش روسری اش را هم جلو رجوی بردارد و آن انقلاب را فقط در حد ایدئولوژیک می دیدیم و نه برقراری ارتباط جنسی.
اما بعد از سالیان دیدیم و شنیدیم که بطور واقعی جلسه عقد با مسعود رجوی گذاشته شد. که شنیدن هر کدام از این وقایع برایمان مثل یک شوک بود.
قضیه از این قرار بود که جلسه عقد برگزار می شد و خانم ها تک به تک بایستی بله می گفتند که دراین مورد اسناد متقن (شهادت دادن جدا شدگان وقربانیان این تجاوزها) موجود می باشد. اما بعد دیدیم که مسئله حتی به عقد هم ختم نشد و بعد از آن ریل استثمار جنسی زنان ادامه یافت و البته مریم در این میان نقش تعیین کننده داشت. مریم که خودش همسر سوم و دست نشانده رجوی بود، برای زنان یک سلسله نشستهای طولانی می گذاشت و می گفت شماها در واقع از همه نظر بعنوان زن مسعود هستید، جنس رابطه و ذوب زنان در رهبری، خیلی فرق می کند با جنس و ذوب شدن مردها در رهبری، بخاطر همین وقتی مریم از بحث ها می گذشت و اعضا را به اصطلاح توجیه می کرد، خیلی تیز و صریح به زنان می گفت که شماها از این پس در حکم زن های مسعود هستید و مسعود شوهر شما است.
داستان شگفت انگیز حوض رقص رهائی هم با همه شنیدنی های تلخ آن متاسفانه در فرقه رجوی به اجرا درآمده بود.
بند ب، یک سوء استفاده جمعی در فرقه رجوی بود که خیلی از حریم های شخصیت انسانی زنان در آن چارچوب شکست!
سالن «ایکس» پایگاه «بدیع زادگان» در منطقه ابوغریب بغداد، شاهد اوج دجالیت رهبر یک فرقه، با حربه انقلاب ایدئولوژیک مریم و بند ب بود که در سالیان استبداد فرقه ای رجوی، بلاهای بسیاری بر سر اعضای نگون بخت وارد کرد.
مسعود رجوی با صدای بلند در آن سالن می گفت: «شما برای من همچون زنان پیغمبرید یعنی ازدواج شما با فردی دیگر حرام است» سپس آیه ۳۲ سوره احزاب قرآن کریم را قرائت کرد: ««یا نساء النبی لستن کأحد من النساء إن اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض وقلن قولا معروفا».” ای همسران پیامبر، شما اگر تقوا پیشه کنید مانند دیگر زنان (عادی) نیستید، پس با گفتارتان ناز و عشوه مریزید تا کسی که در دل او مرض (فسق و فجور) است (در شما) طمع ورزد، و گفتاری نیکو (و دور از تحریک و ریبه) بگویید.”
خواندن خطبه عقد توسط مسعود رجوی، و اعلام رضایت اجباری زنان، انداختن گردنبد طلا به گردن تک تک زنان، یکی از بی شمار جنایات رهبر فرقه انحرافی مجاهدین در عراق بود که تاریخ از مرور و تکرار آن بر خود می لرزد.
آیا این خیانت مسعود رجوی به یاران نیست که دستبرد به همسران آنها می زند. و اگر این خوب است چرا در نهایت مخفی کاری انجام می شد؟؟؟
آقای مسعود رجوی، به آرمان حنیف و سایر بنیانگذاران پشت کرد و رسمی شنیع درخیانت بنیان نهاد و مرزهائی جدید از حیوانیت و وحشیگیری را در نوردید!
فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا