سوال: سازمان در مقطعی از حضورش در عراق در داخل تشکیلات موضوع انقلاب درونی را مطرح می کند ضمن توضیح بفرمایید از این ابزار برای مغزشویی و سرکوب چگونه استفاده می کرد؟
سیروس غضنفری: هر موقع سازمان در یک مشکل تشکیلاتی قرار می گرفت برای جلوگیری از جداشدن نیروها یک بحثی را با عنوان بندی از انقلاب ایدئولوژیک مطرح می کرد. دراینجا سعی دارم شروع طرح انقلاب درونی سازمان را تشریح کنم.
در سال 1363 سازمان به جهت شکست در شروع فاز مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران و ناکام از اجرای ترور رهبران انقلابی کشور با شکستی استراتژیک روبرو شد و برای پوشش این موضوع دست به یک انقلاب ایدئولوژیک درونی زد. ابتدای اجرای این موضوع با طلاق مریم قجر عضدانلو از مهدی ابریشمچی آن هم از نوع سه طلاقه و ازدواج مجدد با مسعودرجوی آغاز گردید. این اتفاق را مسعود انقلاب درونی در سازمان مجاهدین خلق نام گذاری کرد. البته این زمانی بود که در همان لحظه فیروزه بنی صدر همچنان جایگاه همسری مسعود را داشت. سازمان تلاش داشت به فیروزه القاء نماید همچنان بعنوان یک همسر عادی می تواند در همسری مسعود باقی بماند. ولی بعد از مدتی و به واسطه انتقال مسعود و سازمان به عراق، بنی صدر تصمیم گرفت از شورای ملی مقاومت خارج شود. و طبیعتا فیروزه نیز از رجوی طلاق گرفت. به گفته یکی از هواداران که در آن زمان در فرانسه بسر میبرد، علت طلاق فیروزه از مسعود، مریم عضدانلو بود چون مریم رئیس دفتر مسعود بود، وبه دلائلی توانست زیر پای مسعود بنشیند و فیروزه را از چشم مسعود بیاندازد. از اینرو بود که بعد از اخذ طلاق مریم از مهدی ابریشم چی، مریم و مسعود کار ایدئولوژیکی سازمان را شروع کردند و در این فاصله برای اینکه ذهن مهدی هم بسته بماند مینا خیابانی خواهر موسی خیابانی را با حداقل 25 سال اختلاف سن!! به عقد و ازدواج او در آوردند و این ازدواج یک وصلت معمولی نبود چون از خواهر موسی می ترسیدند که اگر با کس دیگری ازدواج کند ممکن است در درون سازمان انشعاب بوجود بیاورد. برای اینکه در درون تشکیلات صدای مخالفی علیه ازدواج مریم و مسعود شنیده نشود گفته شد که این طلاق و ازدواج برای شناختن رهبری نیاز بود و این زمینه را برای مسعود فراهم کرد تا به یک تبلیغات جدید دست بزند، آن هم طرح به رسمیت شناختن حقوق زن در سازمان!!. به بیان دیگر سازمان می خواست با هم ردیفی مریم و مسعود نشان دهد که زن در نقطه رهبری قرار گرفته است. از اینجا بود که مشکلات از نوع خاص اش تشکیلات را به سمت دیگری سوق داد و در سال 65 مسعود، مریم را به منطقه یعنی عراق فرستاد تا اینگونه به نیروهای سازمان القا شود که همسر رهبری در کنار آنان است و چون او همردیف مسعود بود به نوعی می شد گفت رهبر در کنار نیروهاست. می خواستند به این ترتیب ازدواجهایی از این نوع را در درون تشکیلات به وجود بیاورند و برخی مشکلات را حل کنند. در سال 65 مسعود از فرانسه اخراج و وارد عراق شد و بعد از حضور در عراق شروع به ساخت پایگاههایی همانند اشرف در نقاط نزدیک مرزی کرد و عملیاتهای مختلفی برای اثبات درست بودن طلاق و ازدواج خود، علیه ایران در کنار ارتش عراق انجام داد و این باعث شد که صدام ادوات و سلاح های نظامی بیشتری در اختیار سازمان قرار دهد، این عملیاتها را عملیات گردانی نامیدند و هدف از بین بردن نیروهای ایرانی بود.