من به همراه یکی از دوستانم سفری به فرانسه داشتم روز شنبه دوستم به من گفت که امروز قرار است شنبه بازار برگزار شود و مانند همه کشورها در اینجا هم بازارهای مختلفی وجود دارد. از وی سئوال کردم این بازار هم مانند بازارهای محلی ایران است؟ دوستم گفت اینجا قدری تفاوت دارد.
دوستم گفت شنبه بازار این هفته در ویلپنت برگزار می شود من به همراه دوستم به آنجا رفتیم وقتی وارد شدیم متوجه شدم از هر کشوری نفراتی برای معرفی کالاهای خود سر و صدا زیادی راه انداختند هر کسی سعی می کند اجناس بنجل خود را به دیگران غالب کند.
یک قسمت نفرات آمریکایی بودند که لباس تگزاسی و سلاح به کمر به دنبال فروش بوفالوهای شکار شده خود بودند و سعی می کردند با دست زدن به سلاح های کمری خود دیگران را تهدید کنند که همه افراد مراجعه کننده و خریداران باید از آنان خرید کنند.
از کشور انگلیس هم تعدادی حضور داشتند و به جای فروش به صورت مراجعه کنندگان تیغ می کشیدند و عنوان می کردند که ما برای ایرانی هایی که به شنبه بازارشان نیامدند فلان کار را انجام می دهیم. تعدادی دیگر هم از صاحب خانه فرانسه بودند که دیگر دل و دماغی برای کار نداشتند و به خاطر کهولت سن کنار دکه هایشان نشسته و مگس می پراندند.
تعدادی هم که معلوم نبود از کدام کشورهای گدا و گشنه هستند نیر بساط هایشان را پهن کرده بودند تا متاع بی ارزش خود را به فروش برسانند. البته از وضعیت شان معلوم بود که این افراد به خاطر جور بودن اجناس بازار در این برنامه شرکت کردند تا شاید از مسئول بازار به خاطر جور بودن بازار پولی هم به جیب بزنند.
مسئول هر دکه ایی سعی می کرد با سر و صدا و شعار دادن متاعی که دارند به فروش برسانند البته تمام این کارها به این خاطر بود که هم خودی نشان دهند و هم از مسئول بازار به خاطر پاره کردن گلویشان پول بیشتری دریافت کنند.
از طرف دیگر عربهایی از عربستان حضور داشتند و سعی می کردند با فروش سوسمار و مارمولک های صحرایی و دادن هدایا به مسئول بازار خودی نشان دهند و بگویند که اگر مسئول بازار مارمولک های صحرایی و سوسمار را بخورد حتماً طول عمر پیدا خواهد کرد.
من به همراه دوستم هنوز به پایان شنبه بازار نرسیده بودیم که متوجه شدم از سر بازار هلهله ای بلند شد و همه فروشنده ها داد می زدن مریم سبزی فروش خوش آمدی. من از دوستم سئوال کردم مریم سبزی فروش چه کسی است؟ او گفت وی مسئول شنبه بازار است و برای اینکه خودی نشان دهد به جماعتی که اکنون در شنبه بازار مشاهده کردی پول می دهد تا هم بازارش را گرم کنند و هم بگوید که شنبه بازارهای وی بسیار مهم است.
هر چقدر که زمان می گذشت مریم سبزی فروش به ما نزدیکتر می شد و مشاهده می کردم که تعدادی از افراد قمه کش و لمپن، وی را همراهی می کنند تا نشان دهد که کسی جرات نزدیک شدن به وی را ندارد.
وقتی از کنارمان گذشت مریم سبزی فروش روی بلندی از سیمان که برای همین خاطر تهیه شده بود بالا رفته و شروع کرد به حرف زدن و عنوان داشت که امسال شنبه بازار ما نسبت به پارسال بهتر بوده است و از کشورهای مختلف جنس های دیگری هم وارد کردیم البته به علت بالا رفتن قیمت دلار، قیمت شما هم بالا رفته است ولی چه باید کرد این بازاری است که هر ساله به خاطر گران فروشی من که خودتان اطلاع دارد و مدتی هم در هتل زندانی بودم به خاطر فروش سبزی بوده است، دوستانم در کشورهای مختلف و به همت آنان من توانستم هر ساله این بازار معروف را راه اندازی کنم. اگر خودتان توجه داشته باشید من برای بهتر شدن این بازار ده ماده را نوشتم که هر کدام در نوع خود بی نظیر است و در هیچ کجا از بازارهای دنیا نخواهید دید.
اصلاً به خودتان شک نکنید تمام خانم ها و آقایان آزاد هستند با هر مدل لباسی که بخواهند می توانند در این بازار شرکت کنند. به همه نفرات شرکت کننده مقداری پول می دهیم تا در شنبه بازار من شرکت کند ولی انتظار نداشته باشید که همه شما به یک اندازه پول بگیرید چون نفراتی که از آمریکا و خصوصاً تگزاس با آن کلت های کمری قشنگ که شرکت می کنند و برایم عزیز هستند به طبع باید پول بیشتری بگیرند چون مسئول تمام این شنبه بازار آنان هستند.
در ضمن من اینجا از دوستان آمریکایی که به فروش بوفالو مشغول هستند می خواهم که کاری کنند در ایران گوشت گران شود تا حداقل مردم ایران برای خرید گوشت نزد من بیایند. از طرف دیگر من چون کارم فروختن سبزی می باشد به دوستانم در ایران گفتم که تا می توانید سبزی را گران کنید تا مردم قدرت خرید نداشته باشند و مجبور شوند از من بخرند. از طرف دیگر به دوستان عربستانی گفتم که تا می توانید در ایران پول خرج کنید و تبلیغ کنید که خوردن مارمولک برای ایرانیان خوب است چون اگر این کار انجام شود آنان مجبور می شوند برای خرید به شما مراجعه کنند و شما می توانید آنان را برای فروش مارمولک در ایران استخدام کنید و به کارهایی که خودتان می دانید به کار بگیرید.
در ضمن من فیلمی از دوستانم در ایران تهیه کردم تا مشاهده کنید که چقدر در ایران برای سبزی فروشی من تبلیغ می کنند البته یکی این را روی کف دست می نویسد و یا در موبایل نشان می دهد البته شما زیاد سخت نگیرید این مسئله حداقل برای دوستانم که در غرب زندگی می کنند خوب است چون آنها چیزی بارشان نیست.
در ادامه مریم سبزی فروش برای اینکه بازار را گرمتر کند مقداری سبزی خوردن شامل تره، گشنیز،… را برداشت و بر روی بادمجان و خیار و موز و هندوانه گذاشت و گفت که اگر شما نبودید من اکنون نمی توانستم این بازار را راه اندازی کنم بعد از این سبزی گذاری روی محصولات کشاورزی به پائین آمد و رفت به دکه آمریکایی ها که از تگزاس آمده بودند تا به آنان بگوید که اگر چه من لباس کابوی به تن ندارم ولی از شما کابوی تر هستم.
بعد از پائین آمدن مریم سبزی فروش تعدادی از دکه داران که مشغول شنیدن حرفهای وی بودند داد و فریاد سر دادند که مریم سبزی فروش دوست داریم، وقتی از دوستم سئوال کردم که علت این تشویق کردن دیگر برای چیست او گفت که به خاطر این است که سال دیگر هم آنان را دو باره دعوت کند تا هم پول بگیرند و هم یک سفری مجانی به فرانسه داشته باشند.
به دوستم گفت که دیگر حالم از این شنبه بازار به هم می خورد بازارهای مختلفی من سر زدم هیچ کدام این گونه مسخره نبود که مسئول بازار به نفرات صاحب دکه پول و غذا و… بدهد تا در بازار وی شرکت کنند در ضمن حرفهایی که هم می زد بسیار مسخره بوده است.
دوستم گفت که من هم حالم از این شنبه بازار مریم سبزی فروش به هم خورده است و برویم اگر جنسی هم خواستیم بخریم از سر کوچه خودمان بخریم بهتر است.
هادی شبانی