باند رجوی که خبره ی یک کلاغ چهل کلاغ کردن است، در مطلبی مینویسد:
” طبعا رژیم ممکن است دست به کارهایی بزند و حتماً هم یک کارهایی میکند، اما یقین باید کرد که هر کاری که بکند مثل کسی که در باتلاق افتاده و هر دست و پایی که میزند بیشتر فرو میرود. اکنون رژیم در مرحلهیی است که هر کاری که بکند تنها موجب تسریع روند سقوطش میشود. مثل توطئه تروریستی که علیه گردهمایی بزرگ مقاومت در پاریس کرد اما بهقول خودشان به بزرگترین فاجعه دیپلماتیک عمر رژیم تبدیل شد. چرا این طور است؟ بهخاطر اینکه یک آلترناتیو قدرتمند در صحنه است که متکی به حمایت مردم بهپاخاسته و مسلح به یک خط و استراتژی پیروزمند هزار کانون شورشی که به اعتراف مکرر رژیم راهگشایی آن را در صحنه و در خیابانها و شهرهای مختلف کشور، هر روز شاهدیم. به اتکای اینهاست که میتوانیم قاطعانه بگوییم: رژیم مطلقاً هیچ شانسی برای خروج از سراشیب سقوط ندارد”.
اقتصاد دانان خبره ومردمی برآنند که بحران کنونی ایران، با اتخاذ تدابیر خاص ومردم گرایانه(لحاظ منافع اکثریت مردم) قابل کنترل بوده وادامه ی این سیاست ها که راهی هم جز آن نیست، میتواند به توسعه ی قابل توجه کشور وکسب رضایت مردمی که انقلاب به همت وفداکاری های آنها انجام شده وکشور مدیون ازجان گذشتگی آنها در حفظ امنیت واستقلال سیاسی است، منجر گردد.
مردم هنوز حضور ناچیزی درصحنه تشنجات دارند وبا هوشیاری زیاد مترصد اقدامات دولت وحکومت هستند وازاین روست که دربرابر بزرگی بحران، واکنش ناچیزی نشان میدهند.
شما اگر به تبریز بعنوان شهر اولین ها – ومعمولا سیاسی ترین شهر ایران – که گامی درکمک به این تحرکات برنمیدارد توجه کنید، متوجه اهمیت نظری که من مطرح کردم باشید.
چرا فکر میکنید که هرکاری انجام شود، فایده مند نیست؟
مثلا اگر قرار گذاشته شود که از تجارغیر مولد و ثروتمندترین اهالی کشور بجای مثلا 4درصد، 50 درصد مالیات اخذ شود، وضع فرودستان بطور سریع روبه بهبود نمیرود.
یا مثلا اگر بسته های مشوق دولت برای سرمایه گذاری در صنعت وکشاورزی طوری باشد که این تجار محترم مجبور به پرداخت مالیات – که این اجبار برای حفظ کشور حیاتی است- با صرفه باشد، وضع کشور درجهت مثبت دگرگون شده وشورش، قیام وسقوطی درکار خواهد بود.
اگر گرایش دولت وملت رو آوردن به اقتصاد سالم- اقتصادی که عمده تولیدش برای رفع نیازمندی های مردم و رفع احتیاجات بازار داخلی باشد و درصدد صادرات که عمدتا افراد کم تعداد متمول ازاین وضع سود میبرند و درخدمت برآورد کردن تقاضای بازارهای خارجی است – باشد، با توجه به پتانسیل عظیمی که ایران درخود نهفته دارد، احتیاج به تظاهرات و… خواهد بود.
درمورد عمل تروریستی انجام نشده در کارناوال ویلپنت باید گفت که فعلا ادعایی بیش نیست و با توجه به شیوه کار و دسته گلی که اسرائیل بباد داد، غیرجدی بودن آن بر جدی بودنش میچرخد و انسان عاقل قضاوت بزرگ وسریعی باندازه ای که اسرائیل وباند رجوی میکند، منتظر تحقیقاتی میماند که البته این تحقیقات باید با شرکت ایران و سازمان های بین المللی انجام گیرد واگر نادرستی قضیه ثابت شد، آنگاه فرقه ی رجوی بخاطر اقدامات جنون آمیزش درنشر اکاذیب بشدت خطرناک که قصد تنبیه مردم ایران را دردرجه ی اول دارد، مورد تعقیب قضائی وجنایی قرار گیرد.
درمورد تظاهرات کم تعداد دیروز در معدود شهرهای ایران باید گفت که، شعار صهیونیستی” سوریه را سیر کردی وایران را گرسنه و…”، اگراین شعارهای بغایت مشکوک، شیطنت طلبانه نباشد، نا آگاهی وفریب خوردن تظاهراتچی ها را نشان میدهد که نمیدانند با سقوط سوریه، نقشه های شوم خاورمیانه ی بزرگ که بموجب آن کشور ما نیزمقرر است که تکه پاره شود، اجرایی میشود ودراین مورد به سردهنده ی این شعار بشدت ضد مردمی باید گفت که، گول خورده اید عزیزان و دارید بطور ناخواسته به بشریت، بخود ومردم ایران خیانت میکنید.
هیچ تحلیلگر مردمی نمی پذیرد که مخارج ایران درسوریه طوری است که بتواند تاثیری درتشدید این بحران ها که ریشه درعدم توجه به اقتصاد سالم ومردمی – که این بی توجهی بسادگی میتواند به فسادهای بزرگ مدیریتی و… بیانجامد- دارد..
من بنوبه ی خود، وظیفه ی نیروهای امنیتی را درمورد این شعار دهندگان چنین بیان میکنم:
با دقت تمام تحقیق شود که آیا طرف فریب خورده است که دراین صورت باید بحث اقناعی با او کرد واگر وابستگی ای به گروه های ضدمردمی ای مانند مجاهدین دارد، به مراجع ذیصلاح معرفی کرد تا بنحو مطلوبی، بقیه ی مردم درجریان کنه قضایا قرار گیرند.
درجریان امور قرار گرفتن مردم آموزش سیاسی گرانقدری به آنها میدهد وآنها، با اگاهی عمیق وواقعی ازقضایا، حتی بقیمت تحمل فشارهای شدید مادی، بدترین بحران ها را حل میکند و حکومت ها با اتخاذ این رویه، اجباری به سقوط ندارند.
نوید