شورای بی خاصیت مقاومت، فقط سخنان یاوه ی مریم را نشخوار میکند

هر ازچند گاهی، با مرور رسانه های رجوی، چشم مان به اطلاعیه ی شورای باصطلاح ملی مقاومت میخورد که درآن چیزی جز تکرار سخنان یاوه و مهملات رجوی را مشاهده نمیکنیم.
اینها نام باند رجوی را” شورای ملی مقاومت” گذاشته وحرمت آنرا که ظاهرا باید یک شخصیت مستقلی داشته باشد، نگه نمیدارند و طوری برخورد میکنند که انسان فکر میکند درغیاب مشکوک مسعود رجوی،” شورای مقاومت” بازهم گرفتار رابطه ی مریدی و مرادی است و قادر نیست بدون توسل به مریم، لب از لب گشوده و قلمی بر روی کاغذ بلغزاند.
این مسئله بخوبی بیانگر وضع شورایی است که فقط نام شورا را دارد و بجای آنکه منطقا تصمیم ساز باشد و مریم مجبور به استفاده از نظریات وسخنان آن، برعکس عمل نموده، درعمل به مریم سواری میدهد وچیزی جز دیکتاتوری فردی را بنمایش نمیگذارد.
دربیانیه ی منتسب به این شورای بی یال ودم واشکم آمده است:
” مریم رجوی: اکنون نوبت دریای خزر یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌های ملی ایران است که آخوندهای وطن‌فروش و ضد ایرانی آن را برای امنیت و حفظ سلطه ننگین خود به حراج گذاشته‌اند…”.
کدام حراج عزیز؟
مگر دکتر روحانی ودکتر ظریف توضیح ندادند که مهمترین مسئله ی دریای خزر تامین امنیت آن و راه ندادن کشورهای بیگان بدانجا بود که این مهم حاصل شد؟
وقتی علیرغم دشواری های موجود، مقرر گردید که تامین امنیت آن فقط برعهده ی صاحبان آنست، معنی اش این است که یک اتحاد بزرگ استراتژیک منطقه ای برقرار شده ودست ایران برای مانور دربرابر تجاوزات هیئت حاکمه ی آمریکا، بازتر شده و اثر تحریم های ظالمانه باندازه ی قابل توجهی کم گردیده، ازکدام کار وطن فروشانه میتوان صحبت بمیان آورد؟
البته درقاموس باند رجوی که یک وطن فروش قهاری است، خیانت نامیدن خدمت، کار بسیار طبیعی است.
ذات مسئله عبارت ازاین است که این مذاکرات دو دهه ای بسیار دشوار، اجازه نداد که خزر بعنوان یک دریای آزاد معرفی شده و محلی برای جولان دادن ناوهای آمریکائی باشد ویا هر از راه رسیده ای با این بهانه که این یک دریای عمومی است، درآنجا به جاسوسی، ماهیگیری و…، نخواهند پرداخت ومشکل بی بی سی، صدای آمریکا و سیمای ضد ملی وضد آزادی رجوی، سوزش اش ازاین نوع تعریفی است که از خزر شده و موافقت کلی کشورهای ذینفع را جلب کرده و سلطه گران وایادی حقیر آنها- ازجمله فرقه ی رجوی را- دچار یاس، افسردگی و عو عو کردن نموده است.
آری، با کمال تاسف به اطلاعتان برسانم که در دریای خزر، جایی برای زورگویی بیگانگان درنظر گرفته نشده است.
درهر صورت، غم آخرت باشد مریم جان.
کاری در تسکین درد این سوزش بزرگ تو، ازدست من ساخته نیست.
بازهم:
” اگر به دیوان بین‌المللی لاهه می‌رفتیم سهم ایران از ۲۰درصد هم بیشتر می‌شد (اما) با تقسیم بندی کنونی سهم ایران ۱۲درصد شد”.
درصدی تعیین نشده و من بعلت نداشتن تخصص نمیتوانم این مسئله را که سهم ایران با داشتن 700 کیلومتر ساحل، دربرابر محیط 6500 کیلومتری خزر، چند درصد میتواند باشد والبته از مسئولین امر که تاکنون کاری کرده اند کارستان، توقع دارم که چانه زنی منطقی خود را درمذاکرات داشته باشند واجازه ندهند ذره ای ازحقوق مردم ایران کاسته شود والبته داشتن چنین تصور خوش بینانه ای از دیپلمات های ایرانی، دور از عقلانیت نیست.
ضمنا درزمانی که مذاکرات نتیجه ی نهائی خود را درجزئیات بدست نیآورده، اگر ایران احساس کند که رفتن به دادگاه لاهه لازم است، مسلما این کار را خواهد کرد.
اما اجازه نخواهد داد که مراجعه به دادگاه لاهه، حکم نخود سیاهی را داشته باشد و پیمان استراتژیک بسختی بدست آمده ومهم را زیر سایه قرار دهد.
چیزی که شما درانتظار آن- بهم خوردن این دوستی وهمکاری خزری درچنین شرایط حساس – هستید.
ضمنا مریم خانم و رئیس اسبق من.
شما چرا به مسئله ی بحرین که همین 5 دهه پیش اتفاق افتاد وآنجا را با یک قیام و قعود ساده و با مردمی با اکثریت ایرانی (شیرازی) ازدست ما درآوردند، توجهی ندارید ویا چرا به هرات و قندهار که سالها بعد از عهد نامه ی ترکمانچای بسادگی آب خوردن ازما گرفته وضمیمه ی افغانستان کردند، التفاتی نمی فرمایید؟
سیروس غضنفری
عضو نجات یافته از تشکیلات رجوی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا