رحمان کریمی بعنوان پیرترین مرید رجوی، هرچه پیرتر میشود، گزافه گو تر شده و دروغ بیشتری میگوید!
بیآیید بخش هایی از نوشته ی اورا دیده وملاحظات مولف این یادداشت کوتاه را درباره ی نظریات او ملاحظه کنیم.
رحمان کریمی که اغلب افتخار میکند که بعد از سال ها جاسوسی برای ک.گ. ب (آنهم ازاوان نوجوانی؟؟!!)، توفیق یافته وبه مرید پرگو وتمام عیار مسعود رجوی بیمار وخودشیفته تبدیل گردیده و به سعادت رسیده، مینویسد:
“… آدم به حیرت از خود می پرسد که مگر چه خبر شده است که هر سری از سوراخی درآمده به جیغ و داد؟ اعلامیه پشت اعلامیه و مصاحبه پشت مصاحبه. گویی که میراث مرده یی به وقت تقسیم است. بی مبالغه فقط سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت هست که آرام و متین به روال همیشگی سر در کار خود یعنی مبارزه بی امان با رژیم دارند و بر این هیاهوهای برای هیچ به خونسردی پوزخند می زنند. و این نیست مگر آنکه نتیجه یک اعتماد به نفس مطمئن است که هیچ چرخش سیاسی نمی تواند بدان خللی وارد کند”.
من شخصا، جیغ ودادی به بزرگی جنجال آفرینی های باند رجوی ندیده وچنین چیزی را ازاطرافیانم که خیلی هم پرتعداد هستند، نشنیده ام وبنابراین با ضرس قاطع میگویم که آقای رحمان کریمی دراین مورد دروغ میگوید ویا اطلاعات بیشتری از ترکیب کمیته ی اقدامی که آمریکا برای ما تشکیل داده تا نجات؟! مان دهد، دارد و لابد نقش چشمگیری برای باند رجوی درنظر نگرفته وآقا رحمان این مسئله را بحساب متانت مجاهدین گذاشته است.
دیگر اینکه آقای کریمی!
بخاطر وجود مستندات فراوان برعلیه سازمان مجاهدین، هیچ انسان عاقلی قبول ندارد که این جریان پرافتخار است و اتفاقا به عکس قضیه توجه بیشتری دارد.
ضمنا، ما بعنوان اعضای خانواده های اسرای رجوی ویا جدا شدگان ازاین تشکل منفور وضد ملی، اعتماد بنفسی را درباند رجوی مشاهده نکرده ایم که اگر بود، برای جلوگیری ازیک دیدار ساده ی خانواده ها اینهمه به آب واتش نمیزدند ویا اگر اعتماد بنفس و متانتی درکار بود، به رفقایی که اسیر خودش هم هست، اجازه ی تماس مکرر با دوستان و اعضای خانواده ی شان را به این رفقای اسیر خود میداد.
تمامی این موارد، عدم اعتماد بنفس ومتانت مجاهدین را نشان میدهد.
یک دروغ ویک بزرگ نمائی عجیب:
” حقیقتا افق دید خائنان درمانده تا بدان حد کوتاه است که به دلیل حضور شخصیت های بین المللی در کنار مریم قهرمان بدین باور رسیده اند که منتخب آقای ترامپ، مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت است و لاغیر پس باید خرابشان کرد…”.
این شخصیت های بین المللی مورد اشاره ی شما، دقیقا چیزی جز روسپی سیاسی نیستند وحضور انها درکارناوال های مریم، حسادت هیچ انسان عاقلی را برنمی انگیزد وحتی مخالفین تان ازاین حضور که مایه ی شرم است، ازاینکه تحلیل هایشان درمورد مجاهدین خلق چقدر درست درآب درآمده، بادی درغبغب انداخته وخوشنود خواهند شد.
اینها را نگویی، دیگر چه خاکی مانده که برسر خود که زندگی ات را وقف هوس رانی های رجوی کرده ای، بریزی وقدری آرام بگیری؟
” باور کرده اند که در عرصه انقلاب این رزم آوران مجاهد خلق و مبارزان راستین اند که بی هراس از جان به نبرد جانانه برخواهند خاست و بنابراین به زعم فطرت ناپاک خود، ایران فردا را در جوی خون می بینند. نه جانم از این خبرها نیست. شمایان اگر عمر نمرود داشته باشید نمی توانید مجاهد خلق را آنچنان که هست و من بیست و چند سال است که امتحان کرده ام ؛ بشناسید”.
هیچ جریانی باندازه فرقه ی رجوی، ازخونریزی و وفلاکت، استقبال نمیکند.
اینقدر ازخون وانتقام حرف زده اید که این کلمات، تاثیرات ژنتیکی درشما گذاشته والا کمتر شخص یا جریانی است که چنین میخواهد.
شما اگر انسان معقول و باخصایص مربوطه اش باشید و ویا اگر منافع شخصی حقیرتان اجازه میداد، مجاهدین خلق را هماگونه باید بشناسید که قاطبه ی” خلق قهرمان” میشناسند ودراینصورت، مجبور باین دروغگویی بزرگ نمی شدید آقا!
صابر