اخیرا آقای مهدی ابریشمچی شوهرسابق مریم عضدانلو، در مصاحبه ای تحت عنوان اسلام مجاهدین و تاریخ معاصر ایران، گفتگوئی با سیمای کذابین رجوی داشت، که در قسمتی از آن ضمن اشاره به کشته شدن تعداد زیادی در اشرف (10 شهریور 1392)، این چنین از سنگدلی و شقاوت مسعود سخن گفته است:
مهدی ابریشمچی:
” وقتی در ۱۰شهریور سال ۱۳۹۲ـ در همین روزها ـ مزدوران رژیم، آن قتلعام جنایتکارانه را همراه با مزدوران عراقی در اشرف انجام دادند، این نسل و رهبری اش برادرمان مسعود نه تنها از آن استراتژی کوتاه نیامد، بلکه همانجا استراتژی هزار اشرف را اعلام کرد”!
حیات و ممات مسعود رجوی با خونخواری و جنایت، درهم آمیخته است! هر چقدر بیشتر خون ریخته شود، رجوی شادمان تر و گستاخ تر می شود!
رویکرد رهبران سازمان مجاهدین نشان میدهد که تنها کسانی موفق تربه اجرای” دموکراسی رجویستی” خواهند بود که بیشترین آمار شکنجه و جنایت درعراق و اشرف را در کارنامه فعالیتهای نظامی و تشکیلاتی خود ثبت کرده باشند، حضور بازجویان و شکنجه گران و عناصر اطلاعاتی در راس مسئولیت های سازمانی در تشکیلات رجوی گواه این مطلب است.
در تاریخ نمونه های بی شماری از خونخواران چون مسعود رجوی را سراغ داریم:
– آتیلا، یکی از ظالم ترین حاکمان در اروپا بود.
– نرون، یکی از بی رحم ترین و خونخوارترین پادشاهان رم بود که حتی به مادر و همسران خود نیز رحم نکرد.
– پیزارو، در اسپانیا هم هرگز نتوانست بخواند یا بنویسد، اما بخوبی می دانست چطور بجنگد و شکنجه دهد.
– پل پوت، در کامبوج هم تا زمان مرگش بیش از یک میلیون نفر را کشت!
– و…
همه این ها و جنایاتشان را اگر به درصد حساب کنیم، یک تا دو درصد هم از مردم آنها شکنجه یا زندانی و یا اعدام نشده اند.
اما در فرقه رجوی، دو چیز حائز اهمیت است، نخست اینکه این مردک دیکتاتور در حاکمیت نبود و این همه جنایت می کرد! دوم اینکه فقط در سال 70 در عراق نزدیک به 700 نفر یعنی حدود یک چهارم، نیروهای نظامی و وفادار خودش را به زندان ها افکند.
اگر مسعود رجوی در حاکمیت بود و این آمار را به تعداد مردم ایران، تعمیم می دادیم، یعنی در یک حساب دو دو تا، چارتا، نزدیک به بیست میلیون نفر را باید در زندان ها تصور می کردیم.
بله به قول آقای ابریشمچی، رجوی حتی بعد از کشتارهای متعدد در اشرف نیز، ضمن کوتاه نیامدن از سیاست های غلط خودش، بحث هزار اشرف را مطرح کرد.
168 نفر طبق اعلام رسمی سازمان در پروسه تا اخراج از عراق کشته شدند. فقط در یک اشرف! حال اگر این یک اشرف را به قول مسعود، هزار اشرف فرض کنیم یعنی 168000 نفرکشته سازی!
درست است درخت آزادی شهید و خون می خواهد! تا عده ای با خونخواهی و استمرار راه شهداء، در راه آزادی مبارزه کنند و به پیروزی برسند! اما مسعود رجوی بخصوص از بعد از آتش بس بین جنگ ایران و عراق، همه کشته ها را در بیراهه ها به کشتن داده است.
البته این حرف ها را در اشرف نمی فهمیدیم ومسئولین نیز بما میگفتند: پیام های برادر مسعود را نه شما، بلکه ما هم در لحظه نمی فهمیم بلکه زمان لازم است که ما حرفها و پیام های برادر را بفهمیم و درک کنیم.
به بیان دیگر پژواک و مفهموم حرفهای برادر را باید قرن بعد شنید… به نظر نگارنده، هزاراشرف یعنی مرگ همه اشرفیان و اشرف نشانان، چرا که اشرف ربیعی زن مسعود مرده است و همه باید در راستای هزاراشرف، بمیرند و به مرگ متعالی چون اشرف برسند…
فرید