بی تردید برترین ویژگی منحصر به فرد و متفاوت انسان با سایر موجودات عقل است و زبان به عنوان ابزار بیان اهداف و مقاصد انسان وعمل و رفتار منطبق با شعارها تبلور باورمندی انسان به باورهای اوست و با این دو ابزار ارتباطی انسانها می توانند اعتماد یکدیگر را جلب یا سوء تفاهمات را مرتفع و در جهت تنویر افکار واصلاح رفتار یکدیگر واعتلای اندیشه بهره ببرند.
وقتی انسان دست به خشونت می زند و از دایره عقلانیت خارج میگردد ناشی از چند علت می تواند باشد:
1- نداشتن قوه ی تعقل
2- نداشتن منطق قوی برای ارائه و متقاعد کننده
3- ناتوانی در بیان مقاصد وضعف گفتاری ونداشتن هنر برقراری ارتباط موثر
4- نداشتن اعتماد به نفس به دلیل عدم باور به موثر بودن گفتار فرد
5- حسادت، کینه توزی نسبت به دیگران
6- سرخوردگی های فردی و ناکامی در پیشرفت
7- عدم تعادل روحی وروانی
8- ماموریت داشتن به دلیل فریب وعده های پر طمطراق سازمانهای استخدام کننده
9- مزدوری و دریافت جیره و مواجب برای انجام ترور برای بقای حیاتی فاقد معنویت
10- دشمنی به دلیل احساس خطر کردن در از دست دادن وجهه، تعارض منافع و تضعیف اقتدار
و هر جا که تروری انجام می شود…
مرا به یاد اواخر دهه پنجاه و دهه شصت کشورم می اندازد که گروهها به دلیل عدم استقبال گسترده از سوی مردم و باور قیم مآبانه و تحلیلهای نا صحیح دست به خشونت و ترور زده و ضعف منطق وتفکر وایدئولوژی خویش را با انتخاب این راه به نمایش گذاشتند. عملکردی که جز دوری بیشتر مردم و تباهی و نسل کشی و از دست رفتن جوانان پاک و مستعد و اندیشمندان کشور حاصل دیگری دربرنداشت. سازمان مجاهدین وسایر گروههای آغازگر نبرد مسلحانه وقتی در این مورد با شکست مواجه شدند واز استقبال مردم نا امید به دشمن پناه بردند و فروش اطلاعات برای نابودی انسانهای ارزشمند و منابع این مملکت به ازای دریافت کمکهای مالی در جهت تداوم حیات خویش روی آوردند.
حادثه تلخ کشته شدن انسانهایی که در رژه به سر می بردند دوباره یاد خاطرات تلخ ترورهای گروهها در دهه شصت وبه خصوص مجاهدین خلق را به ذهن متبادر می سازد که تیره بختی برای آنان و برای کشور از دست دادن سرمایه های انسانی ومادی را در پی داشت.
و با خود می اندیشم که آیا ترور تنها ابزار و سرمایه یک سازمان مدعی اندیشه برتر است و زور تنها اهرم قابل اتکا برای تحقق اندیشه، و راه حکومت بر مردم تنها با سرنیزه ممکن است آن هم در دنیایی که هر لحظه مطالبات حقوق شهروندی تکامل یافته ترمی شود و معیارها و ملاک های سنجش پیچیده تر!
به امید روزی که این اقدامات غیر انسانی که بلای جان هموطنان و همنوعانم در جهان شده است پایان یابد.