در فرقه ها همیشه یک عده ای از کذابین و رقاصان وسط گود، به معرکه گردانی مشغولند. همیشه هم تنها کارشان، بافتن آسمان به زمین است که همه علل حیات و گردش زمین و زمان به خاطر وجود مبارک این فرقه ها است.
این بارهم”عزیز بد نژاد” (پاک نژاد)، جیره خوار ذلیل و معلوم الحال و نوکرمنش رجوی است که در یک قلم فرسائی بیهوده با عنوان:” با من حرف میزنی، دهنتو ببند”! سعی در این داشته که بگوید، باز زمان سرنگونی است وباید آماده حرکت از آنسوی دنیا به میهن شد!
این خودفروش سیاسی آورده است:
” زمانی که قیام سیلی سخت خود را به گوش نظام نواخته، این برخوردهای درونی، عادی به نظر میرسد. در اواخر عمر دیکتاتوری سلطنتی هم مشابه آن را دیدهایم. شرایط جامعه و نظام همان است. رویارویی مردم با کل حاکمیت شرایطی نامتعین را به وجود آورده است. ترس، وحشت، بیسروسامانی، نبود راهحل در مقابل فشارهای مردمی و فشارهای خارجی، عدم اعتماد به بالا،… وضعیت وخیمی را به وجود آورده که هیچکدام از مزدوران بالا تا پائین آن حرفهای یکدیگر را نمیفهمند و با هر چیزی دگرگون میشوند.”!
با یک توضیح موضوع را روشن تر می کنم:
میتوان همگونیهای بسیار زیاد بین زمین که ما ساکن آن هستیم و سیارههای دیگر مانند کیوان، مشتری، مریخ وناهید همسان سازی کرد. همه آنها به گرد خورشید میگردند و زمین نیز چنین است. آنها همگی از خورشید نور میگیرند و زمین نیز. میدانیم بعضی از آنها مانند زمین به گرد محور خود میچرخند و اینگونه باید روز و شبهای پیدرپی داشته باشند. بعضی از آنها دارای ماه هستند که مثل زمین نور خود را در نبود خورشید از آن میگیرند. همه آنها درحرکت خود بهطور یکنواخت، همانطور که زمین نیز هست، تابع قانون جاذبهاند. اما نامعقول است تا از همه این همگونیها چنین بیندیشیم که آنها نیز مانند زمین محل زندگی انواع موجودات هستند.
نمونه این بی خردی و بی عقلی را هم در نوشته”عزیز بد نژاد”! می توان دید! البته امثال این مزدبگیران فقط وظیفه دارند، همه حرکات منظومه شمسی را به سرنگونی حکومت ایران ربط بدهند! وگرنه جیره ماهانه شان از طرف فرقه قطع می شود و باید با نان حقوق پناهندگی بسازند که کفاف نصف ماه را هم برایشان نمی دهد.
این شرایط نامتعین که آنرا نتیجه رویاروئی مردم با کل حاکمیت می دانید را ما در انتخابات های مختلف به گونه ای دیگر دیدیم. یک مشارکت عظیم و مردمی برای تعیین سرنوشت خود شان در جریان بود.
آنچه که امثال شما در زمان دیکتاتوری سلطنتی دیدید، از پشت عینکی بود که فرقه به چشم شما زده بود! رهبران و اربابان شما یک تفکر تمامیت خواه را سکان داری می کردند که از همان ابتدا معتقد به دمکراسی نبودند! عمر نه چندان کوتاه رهبران شما در عراق نشان داد که شمایان اهل تعقل و احترام به حقوق دیگران نیستید!
شما که مدعی تضادهای انبوه در بالا تا پائین نظام شدید، مگر خودتان از آن مستثنی می باشید؟
در درون فرقه استبدادی ارباب شما،
– ترس از زندانی شدن در فرقه!
– وحشت از شکنجه و قرنطینه و برخورد های انضباطی!
– بیسروسامانی در تشکیلات و حمله و هجوم همه به مسئولینشان!
– نبود راهحل در مقابل فشارهای داخل مناسبات و فشارهای خانواده ها،
– عدم اعتماد به بالا(و شخص رهبری)،
– به سخره گرفتن حرفهای مسعود رجوی و مریم عضدانلو توسط اعضاء و کادرها و حتی هواداران معدود در خارج کشور!
همه، مواردی هستند که نبود آزادی را در فرقه شما فریاد می زنند.
اما ما به این برده رجوی، می گوئیم که دهنت را باز کن! هرچه می خواهد دل تنگت بگو. اما بیاد داشته باش، که مردم ایران از خیانت سردمداران فرقه رجوی و بلندگو به دستانش نخواهند گذشت! تا دیرنشده به راه راست برگرد، جنایت رجوی ها را افشاء کن، تا از بار عقوبت اخروی ات، کاسته شود…
فرید