بشدت هوای برادرم را کردم

اسماعیل نیکزاد رودسری متولد 1343 شماره شناسنانه 1446 فرزند محمدعلی و طاهره درهنگامه انجام خدمت سربازی مورخه 10/2/1365 درمنطقه فکه بدست نیروهای صدام به اسارت درآمد وبه اردوگاه شماره 10 صدام هدایت شد وشماره 013024 بنام اودرصلیب سرخ جهانی به ثبت رسید.

اسیر فوق الذکر از کانال صلیب سرخ مدام با خانواده اش مکاتبه داشت واز وضعیت خود برای خانواده اش می نوشت تا آنان را ازنگرانی درآورد ودرعوض خانواده اش نیزجواب نامه های عزیزشان را میدادند تا دردوران اسارت قوت قلب داشته باشد.
متاسفانه ارتباط عضو اسیر صدام با خانواده چهارساله نشده بود که متعاقب شکست فرقه رجوی در عملیات فروغ جاویدان، طی یک معامله کثیف فی مابین صدام و رجوی، اسماعیل نیکزاد اغفال شد و از چاله به چاهی عمیق درمناسبات فرقه گرایانه رجوی افتاد که امروز خانواده اش قریب 30 سال دوری غمبار و سنگین و پرقیمتی را سپری کرده اند.
همچنانکه اشاره شد اردیبهشت ماه 1365 بود که اسماعیل نیکزاد رودسری درحین دفاع از آب وخاک مملکتش به اسارت صدامیان درآمد ودراردوگاه 10 جای گرفت. مقاومت ایشان درقبال سختیها و آزار و اذیت زندانبانان اردوگاه زبانزد سایر همرزمان اسیرش بود. اسماعیل قبل ازآنکه مورد معامله صدام و رجوی قراربگیرد و به گروگان برود 4 سال تمام فضای صعب وسخت اردوگاه را به هوای بازگشت سرافرازانه به خاک وطن وآغوش پرمهرخانواده تحمل کرده بود وبا خانواده اش نیزبواسطه صلیب سرخ درارتباط بود.
خانواده بسیار بزرگوار و زحمتکش نیکزاد طبعا چونان سایرخانواده های اسرا درمقطع تبادل اسرا درانتظار جگرگوشه شان چشم انتظار بودند و لزومات پذیرایی گرم ازعزیزشان را نیز تهیه وتدارک دیده بودند. زمان انتظار و پیوستن خانواده با عضو اسیر که به تاخیر افتاد، اضطراب دو چندان شد و به این جهت جانب تهران را نشانه رفتند تا که شاید بتوانند دستکم خبری از آزاده ها درخصوص آخرین وضعیت دلبند شان جستجو کنند.
خانواده شالیکار زحمتکش روستایی نیکزاد که بسیارعزیز و شریف تشریف دارند از زمان آگاهی اسارت عزیزشان درچنگال رجوی خاصه بعدازتاسیس انجمن نجات همواره و لاینقطع پی رهایی عزیزشان بودند و بسا رنج و شکنج و مصائب عدیده را پشت سرگذاشتند. 5 خواهر و دو داماد همراه شان به دفعات درمقابل اسارتگاه اشرف به تحصن نشستند واسماعیل را فریاد کردند ولیکن ازجانب سنگ دلان رجوی فقط وفقط ناحق فحش و فضیحت شنیدند که البته شایسته جماعت پست رجویها بود.

blankدر دیدار نزدیک ازمنزل یکی ازخواهران اسماعیل نیکزاد رودسری ازاعضای اسیررجوی درآلبانی ؛ خانم زری نیکزاد مشتاقانه به دیدارمان شتافت وضمن خیرمقدم وخوش آمدگویی گفتند:” واقعا با حضور سبز شما چه احساس خوبی به من دست داد. احساس کردم اسماعیل به خانه ام آمده است وازاین بابت بینهایت خوشحال شدم. یعنی میشود مابعد 30 سال چشم انتظاری و دوری و بیخبری بشنویم که اسماعیل مان هم ازشر رجویهای گوربه گور رها شده وبه منزل پدری در رودسر وهمچنین به نزد من در آمل آمده باشد واگرشما آقای پوراحمد بتوانید با سختکوشی خود اسماعیل را به ما برسانید تا عمرداریم مدیون شما ودعاگوی شما خواهیم بود وانشاءالله که هرچه بخواهید خدا به شما و همسر مهربان تان بدهد”
متعاقب قدردانی خودم ازخانم نیکزاد وخانواده سختکوش ایشان و توضیحاتم مبنی برخروج شماری ازاعضای ناراضی اززندان اشرف 3 رجوی درآلبانی دریکماه گذشته و وضعیت نابسامان رجویها دربحران لاعلاج تشکیلات سیاه درآلبانی وخزعبلات رجوی درخصوص دوران آماده باش و سرنگونی، خانم نیکزاد رودسری صدایش را بلند کرد وبا سخره گرفتن دعاوی مسخره رجوی گفت:”حرفهای مزخرف رجوی مرغ پخته را هم به خنده وا می دارد.
رجوی خودش مرده وسرنگون شده وناپیداست وتشکیلاتش هم درب وداغون شده و وادارش کردند که ازعراق به آلبانی یعنی فرسنگ ها دورتر ازایران جابجا شود تا درعقده کسب قدرت جان بدهد وآویزان امریکا وآل سعود بشود ودرتحریم وفشارعلیه ایران وایرانی شادمانی کند وبا این حال نزار خود ؛ حالا می آید ادعای سرنگونی وآرزوی به قدرت رسیدن می کند! تواگرراست میگویی بچه هایمان را آزاد بگذارتا آینده خودشان را خودشان رقم بزنند آنوقت خواهیم دید که چگونه اسرای گرفتارازجمله اسماعیل عزیزم که درحین خدمت به مملکت خودش به اسارت صدام درآمده بود ؛ ازشر شمایان خلاص خواهد شد و به خانواده اش درایران خواهد پیوست.”
خواهر چشم انتظار؛ خانم زری نیکزاد رودسری درخاتمه ملاقات صمیمانه دوساعته ضمن تشکروقدردانی مجدد ازحضورمان درمنزل شان، درخواست کردند که در صورت اعزام خانواده ها به آلبانی آنانرا نیز در نظر داشته باشند.

blank

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا