خانم ها و آقایان مدیرمسئول تلویزیون ویزیون پلوس اخیراً شما یک گزارش از قرارگاه باصطلاح اشرف سه تهیه کرده اید که بیشتر مصاحبه است با سران این دستگاه ؛ آنچه در این گزارش آمده بیشتر به شعبده بازی مجاهدین شبیه است تا واقعیت این سازمان اگر دقت کرده باشید میبینید که این سازمان هیچ چیزی از گذشته خود نمیگوید و آنچه هم میگوید برای سفیدسازی گذشته خیانت بارش میباشد.
به راستی آیا برای شما به عنوان یک ژورنالیست سوال پیش نیامد که رهبر این سازمان کجاست؟آیا از خود نمی پرسید که مگر میشود رهبر یک سازمانی برای پانزده سال مفقود باشد؟ البته ما میدانیم او چرا مخفی شده است ؛ او مخفی شده که امروز به شما پاسخ ندهد در گذشته چه کرده است او مخفی شده تا مردم گذشته خیانت بار این سازمان را به فراموشی بسپارند.
گذشته این سازمان از زمان تاسیس تا به امروز جزء مصیبت و خونریزی برای مردم ایران هیچ چیز دیگری نداشته است ؛ از همان زمان تاسیس چند نفر از اعضای این سازمان توسط اعضاء دیگر به قتل رسیدند و پس از آن قتل تعدادی از مستشاران آمریکایی تا زمانی که انقلاب ایران به پیروزی رسید و پس از آن نیز جنگ و خونریزی که باعث کشته شدن دهها هزار نفر از هر طرف شده است همان زمان تعدادی از قربانیان نوجوان سازمان که مغزشویی شده بودند با انجام عملیات انتحاری به سبک تروریستهای امروزی سنگ بنای چنین اعمال شنیعی را بنیاد نهادند ؛ این خلاصه بخش کوچکی از تاریخچه این سازمان تا پیوستن به صدام حسین است ؛ در شرایطی که کشور ایران در جنگ با کشور عراق بود سازمان مجاهدین به دشمن ایران یعنی صدام حسین پیوست و بعنوان سرباز پیاده صدام به کار گرفته شد و مابه ازای آن ۱۸ درصد از نفت عراق به اضافه مبالغ هنگفتی که بصورت نقد به آنها داده میشد منبع عظیم مالی نظامی این سازمان بود ؛ در کنار آن قربانیانی که با رویای آزادی و عدالت برای کشورشان به سازمان مجاهدین ملحق شده بودند در قرارگاههای سازمان گرفتار شدند و بنا به گفته مسعود رجوی هر کسی که قصد خروج از سازمان را داشته باشد باید ۲ سال را در زندان اشرف و سپس ۸ سال زندان مخوف ابو غریب عراق و سپس توسط دولت صدام حسین به دولت ایران تحویل داده میشد ؛ علاوه بر همه اینها قربانیان در مناسبات این سازمان هیچگونه اجازه دسترسی به خانواده را نداشتند و هرگونه مخالفت و نارضایتی در سازمان مجاهدین برابر بود با شکنجه و بعضا در مواردی قتل ناراضیان.
این خلاصه تاریخچه این سازمان تا سقوط صدام حسین است و از آن پس نیز زنجیره فشار بر قربانیان همیشه وجود داشته است تا اینکه امریکا با هدف شستشو وسفید کردن ؛آنها را به کشور شما تحمیل کردند تا در کشور شما از تروریستهای بد تروریستهای خوب بسازند ؛ آنچه گفته شد درد و رنجیست که ما جداشدگان از این فرقه با پوست و گوشت و استخوانمان انرا لمس کرده ایم بسیاری از ما جداشدگان هنوز آثار جرم این تروریستها بر بدنهایمان باقیست ؛ بسیاری بودند که در همان عراق دست به خودکشی زدند آمار آنها بسیار زیاد است ؛ آنچه که بطور خلاصه گفته شد یک در هزار آن چیزیست که واقع شده است.
اما یک نکته به شما بعنوان کسانیکه ژورنالیست هستید براستی شما وقتی به قرارگاه مجاهدین رفتید از خود نپرسیدید که چرا مجاهدین از گذشته خود چیزی نمیگویند؟ امیدوارم اینبار که برای تهیه گزارش رفتید از مجاهدین تاریخچه و گذشته شان را بپرسید؟ از آنها بپرسید انقلاب ایدئولوژیک چیست؟ بپرسید نشست های غسل و عملیات جاری چیست؟ بپرسید چرا از صدام حسین پول میگرفتند و مابه ازای آن چه میکردند؟ همچنین چرا هیچکدام از قربانیان این سازمان اجازه تماس با خانواده را ندارند چرا خانواده آنها نمیتوانند فرزندانشان را ببینند؟
مگر مجاهدین نمیخواهند خودشان را تبلیغ کنند چرا هیچ خبرنگار ایرانی اجازه دسترسی برای مصاحبه با اعضای سازمان مجاهدین را ندارند؟
ژورنالیستها بهتر از هر کسی علامت تعجب ها وسوالات را پیدا میکنند امیدوارم که شما نیز آنرا بیابید شرافت و اخلاق ژورنالیستی حکم میکند که شما نیز بدنبال حقیقت بدرون این سازمان بروید و از آنها بپرسید چرا به کشورشان به مردمشان و به نیروهایشان خیانت کردند و در آخر نیز یادآوری میکنم حافظه تاریخی مردم ایران و جداشدگان از این فرقه هرگز پاک نخواهد گشت.
منصور نظری