سوسول خارجه دوست مزد بگیر رجوی، هرازگاهی به دستور رجوی به اتفاق دوستان همکار و همجنس خود به حضور و مشارکت در جلسه عمومی رجوی درعراق ناامن! دعوت میشد تا با یگانه سلاحش که گیتار بود بنوازد که نامش حمید رضا طاهرزاده ملقب به طاهر بود.
تملق گوی بی مقدار رجوی درمطلبی با عنوان مشمئزکننده و اهانت آمیز” درد بیدرمان بیدردی سلبریتی های دل نگران: زالوها وانگل های رانتخوار در مرداب متعفن ولایت” عمق رذالت و لمپونیزم برآمده از افکار فرقه ای و تعفن اندرون خود را به هنرمندان شریف ایران استفراغ نمود و بسا خزعبلات بافت که شایسته آدمهای بی مقدار دم ودستگاه هنری فرقه رجوی بوده وهست وخواهد بود.
دلقک دربار رجوی در بازنشخوار کشکیات ساخته و پرداخته تفکر تجارت گونه خود، هنرمندان شریف مقیم ایران را نابخردانه وناجوانمردانه مورد هدف کینه توزانه خود قرارداده و نوشته است:” جمعی از این افراد هنرمندنما که از سر فرصت طلبی با استفاده از شرایط اسفبار موجود، تحت عنوان همدردی با مردم، به محکوم نمودن تحریمهای دارویی و غذایی موهومی که هیچگاه واقعیت ندارد مبادرت ورزیده و به بهانه همبستگی و همدردی با مردم تحت ستم به ایفای نقش دایه مهربان تر از مادر پرداخته اند! آنها با به راه انداختن یک کمپین و تومار آنلاین از همه خواسته اند «علیه تحریمهای غیرانسانی آمریکا با آنها همصدا شوند.»”
طاهرزاده ی مفلوک مزدبگیر رجوی درشرایطی چونان سگ هار پاچه هنرمندان کمپین ضد آمریکایی” سلبریتی ها” درقبال اعتراض به فشار و تحریم دارویی امریکا علیه مردمان فهیم ایران زمین را گرفته است که خود وجماعتش درقبال تحریم ظالمانه امریکا علیه ایران وایرانی، تمام قد به وجد آمده وبه جشن وشادمانی پرداختند شاید که در روند افزایش فشار و تحریم، موجبات یک هجوم وحشیانه نظامی تمام کننده امریکا علیه ایران فراهم بشود تا موجب جابجایی قدرت گردیده وعنقریب مریم قجر و رجوی مفقودالاث ربرکرسی صدارت ایران و ایرانی جلوس نمایند!
مدیحه سرای رجوی با اباطیل وخزعبلات خود مرا به جانب خاطره ای برد که شخص رجوی ازاین سنخ اباطیل درجلسه ای انفرادی با بنده داشته است که عرض خواهم کرد.
مابعد برگشت ازخارجه به عراق جهت حضور الزامی درجلسه بهاربزرگ! با سخنرانی مسعود رجوی، مجدد برای بازگشت به خارج کشوردرخواست دادم که چون اندرزهای پی درپی سران تشکیلات ازبرای عقب نشینی ام ازخروج ازاشرف وعراق کارساز نیامد به دفتر رجوی در بغداد احضارشدم.
رجوی با خرمردرندی خود وقتی دید ازخوش و بش دجالانه خود پاسخ نمیگیرد با عصانیت ذاتی خود نهیب زد:” ببین آقا. مجاهد خارج نشین وخارجه دوست نداریم. هوادار هم نداریم که بخواهد درعراق وارتش ازادیبخش بماند. زندانی مجاهد هم نداریم که بخواهد علی الدوام درزندان بماند و پز بدهد. زندانی باید برسردار و درفش مجاهدگونه برقصد و بمیرد و یا اینکه فرارکند وبه عراق واشرف بیاید وبرزمد.!!”
رجوی النهایه ازمن پرسید:” با این اوصاف بگو ببینم کجای کارید!؟”
منهم درکمال خونسردی گفتم:” درهیچ شرایطی با شما نیستم ونخواهم بود. میخواهم بروم ایران پی زندگی شرافتمندانه عادی خودم. همین وبس..”
فقط بگویم که مابعد پاسخ دندانشکن من،چهره کریه رجوی روان پریش دیدنی بود! که بشدت عصبی ومهاجم شده بود وبا فحش وناسزا سربردیوارمی کوبید…
حال این طاهرزاده دون صفت و مزدبگیر همان دست پرورده و نوچه رجوی است که افسارگسیخته وبا فحش وناسزا به جان سلبریتی های شریف وقهرمان افتاده است که چرا موضع ضد امریکایی اتخاذ کرده اید!؟
پوراحمد