1- پیش گفتار
با سلام دوستان
پس از این که بالاخره در آلبانی توفیق حاصل شد و توانستم خودم را از فرقه رجوی نجات بدهم و پس از مدتی که طول کشید تا بتوانم روی پای خودم بایستم و تا حدودی ضربات ناشی از اسارت در فرقه مجاهدین را پشت سر بگذارم، در هفته های اخیر مصاحبه هایی با شبکه های مختلف از جمله”تلویزیون کانال چهار انگلستان”،”شبکه تلویزیونی الجزیره”،”شبکه تلویزیونی تی آر تی ترکیه”،”نشریه گاردین”،”نشریه ایندیپندنت” و تعدادی دیگر انجام دادم که به وضعیت سازمان مجاهدین خلق ایران، سابقه و وضعیت کنونی آنها در آلبانی پرداخته ایم و پرداخته اند.
در رابطه با خلاصه ای از آنچه که در شبکه الجزیره انگلیسی از افشاگری اینجانب میخواستم نکاتی را به سمع و نظر محترم شما برسانم. من باب اطلاع شما دوستان، مطالبی که درشبکه الجزیره در رابطه با تروریسم اینترنتی فرقه رجوی پخش شد به دلیل فشردگی برنامه بسیار کوتاه بود. از این رو دیدم آنچه که در الجزیره گفته ام را به سمع و نظر شما دوستان و خوانندگان عزیز میرسانم.
2- بیوگرافی تشکیل ارتش سایبری
اینکه چطور و چگونه و در پی چه حوادث و اتفاقاتی این به اصطلاح ارتش سایبری مریم پاک رهایی شکل گرفت سعی میکنم که درحد آنچه که در حد توان و قلم اینجانب باشد را از نطفه تا بلوغ هرچند با کم وکاست برایتان عنوان کنم.
وقتی که ما در عراق بودیم چه در اشرف و چه در کمپ لیبرتی از همه دنیا کلا قطع و در یک فضای بسیار”انقلابی!!” و آکنده از”عطوفتهای انسانی!!” و”استریل!!”، البته به قول”رهبران پاکباز و پاکباخته آن مقاومت خونبار” بودیم. ولی بعد از اعتراضاتی که در پی انتخابات سال ۸۸ در ایران شکل گرفت و اسم رهبران اصلاح طلب ایران بر سر زبانها و شبکه های خارجی افتاد این موضوع خیلی بر تشکیلات بی همتای”سازمان پرافتخار مجاهدین!!!” گران آمد و ایجاد اما و اگرها و ابتلائات سیاسی برای اعضاء به وجود آورد که اصطلاحا در درون مناسبات فرقه به آن”لب پر سیاسی” می گفتند. تا جایی که خود رهبر فرقه مجبور به نشستهای چندین روزه در رابطه با حوادث آن روزها شد که برای بسیاری از افراد قانع کننده نبود که البته به آنها با لحن محترمانه وگاها تندتر گفته میشد این چیزهایی که تو میگی و استدلال میکنی چیزی جز ولگردی سیاسی نیست واین اعتراضات چیزی جز کف روی آب نیست و در ادامه هم آیه معروف کف روی آب به کناری میرود و …. را میخواندند. (فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَاَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الاْرْضِ)
آنهایی هم که تظاهر می کردند که قانع شده اند عمدتا صاحبان منصب و کرسی هایی در داخل مناسبات فرقه بودند که البته این بیچاره ها یاد آور همان گوسفندهای مزرعه حیوانات بودند که تا اسنوبال می گفت گود (Good)همه میگفتن گود گود گود و تا میگفت بد (Bad) همشان میگفتند بد بد بد.
به هر حال نفراتی که در بالای فرقه رجوی مشرف و مطلع ازموضوعات و شرایط بودند میدانستند که علت این عقب ماندگی در صحنه سیاسی اوضاع و تحولاتی که در ایران به وجود آمده، و اینکه نتوانستند حتی کوچکترین اسمی و یا موج سواری بر روی آن اعتراضات اجتماعی بکنند، ناشی از عقب ماندگی فکری و پس ماندگی ذهنی خودشان بوده که خودشان و نفراتشان را در همان فضای به اصطلاح استریل و پاک و به دور از هرگونه ارتباطات با فضای جامعه عادی نگه داشته بودند.
از آن پس که همزمان شده بود با بسته شدن درب قلعه اشرف توسط دولت عراق و دیگر تشکیلات نمیتوانست نفرات را به اسم کارانتفاعی به سوله های بسیار غیر استاندارد به نام مسقفات که قبلاً انبارهای مهمات بوده ببرد و در آن کانکس برای فروش تولید کند. بنابراین این دو عامل باعث شد که به طور محدود و بسیار مانیتور شده بدون دیدن خود صفحه فیسبوک افراد صفحاتی که برایشان درست شده بود به طور مکانیکی یا همان ربات یکسری اخبارها را در حمایت از مقاومت خونبار!! برای خلق قهرمان انتشار بدهند!!. همان موقع هم گفته می شد که هدف از این کار شکستن بایکوت رسانه ای است که رسانه های استعماری در همبستگی با ارتجاع حاکم در ایران علیه مقاومت!! ایجاد کرده اند. به هر حال این وضعیت که بسیار متعفن و شرم آور و خیلی توهین آمیزو تحقیرآمیزی بود که بر ما گذشت.
حسن حیرانی
خیلی خیلی مبهم بود