حقوق بشر ما یا آن ها؟

سازمان ملل متحد روز بیستم دسامبر را «روز همبستگی بین المللی بشر» اعلام کرده است. انتظار می رود که چنین انتخابی در جهت دستیابی به آرمان های جهانی صلح، رعایت حقوق بشر و توسعه پایدار جوامع انسانی، کارآمد باشد. هدف از انتخاب این روز این است که جهانیان بدانند که همبستگی می تواند درنهایت تنوع در میان نوع بشر شکل بگیرد. یکی از اهدافی که سازمان ملل برای نامگذاری این روز اعلام کرده است این است که به حکومت ها یادآور شود که به توافق ها و تعهدات بین المللی احترام بگذارند.
به لحاظ صوری این نامگذاری ها و هدف گذاری ها بسیار امید بخش و زیبا هستند، اما در عمل شاهد هستیم که قدرت های بزرگ دنیا به سادگی تعهدات و نورم های بین المللی را نقض می کنند و زیر پوشش های به اصطلاح حقوق بشری حمایت از ناقضان حقوق بشر و تروریست ها را در دستور کار قرار می دهند. یکی از نمونه های بارز این مورد، حمایت برخی دولتمردان آمریکایی از سازمان تروریستی مجاهدین خلق ظرف دو دهه ی اخیر است.
هر چند که شواهد و گزارش های مستند حاکی از آن است که حمایت سیاستمداران امریکایی از مجاهدین خلق در قبال مبالغ هنگفتی که مجاهدین خلق می پردازند، صورت می گیرد، اما رفتار حمایت گرانه حکومت امریکا از مجاهدین خلق در مقیاس بزرگ به پناه دادن به این گروه در خاک یکی از کشورهای دست نشانده ی امریکا انجامید. انتقال مجاهدین خلق به آلبانی و ساخت و ساز قرارگاه تازه برای این گروه در خاک آلبانی به معنای نادیده گرفتن خون هفده هزار قربانی حملات تروریستی مجاهدین خلق علیه ملت ایران است. البته که در مسیر حمایت از تروریست ها امریکا تنها نیست، اسرائیل و برخی دول اروپایی به سادگی به این روند کمک می کنند. چنانچه می دانیم گروه تروریستی الاهوازی در دانمارک مستقر است وسخنگوی آن درست پس از حادثه تروریستی اهواز و کشته شدن کودکان بی گناه به سادگی در شبکه های تحت الحمایه امریکا و عربستان سعودی صحبت می کند.
از سوی دیگر، سران حکومت آلبانی نه تنها به مجاهدین خلق پناه می دهند بلکه نقض فاحش حقوق بشر در درون قرارگاه های این گروه را نادیده می گیرند و حتی از گزارش پلیس کشور خود مبنی بر سرکوب اعضای مجاهدین خلق در ساختار فرقه ای این تشکیلات، چشم پوشی می کنند. مقامات آلبانیایی گوش ها را در مقابل صدای فریاد مادر و پدر سمیه محمدی که خواستار ملاقات با فرزندشان هستند می بندند و در عوض با مشاورت دولت اسرائیل دیپلمات های ایرانی را متهم به مقاصد ترورستی می کنند!
در زمانه ای که سازمان ملل متحد به دنبال همبستگی بین المللی انسان های روی زمین است، مردم ایران که سال ها قربانی حملات تروریستی گروه های خشونت طلبی چون مجاهدین خلق بوده اند، اکنون قربانی تروریسم اقتصادی هستند که دولت ایالات متحده با نقض تعهدات بین المللی، علیه آن ها به راه انداخته است.
این در حالی است که برای وقاحت مجاهدین خلق و حامیان اسرائیلی و آمریکایی شان در حمایت از تروریسم پایانی متصور نیست. رسانه های تبلیغاتی و ترول های توئیتری مجاهدین خلق از مرگ زندانی سیاسی وحید صیادی نصیری در پی اعتصاب غذا در بیمارستانی در قم، باردیگر دست آویزی برای فرافکنی و حمله به حکومت ایران ساختند. وزیر امور خارجه امریکا فوت صیادی را «مرگ بی رحمانه » نامید و حکومت ایران را به «نقض فاحش، ادامه دار و پیوسته» حقوق بشر متهم کرد. این که وحید صیادی نصیری با گروهی تروریستی که دستش به خون شهروندان ایرانی آلوده است، مرتبط بوده، برای دولت امریکا محلی از اعراب نیست و برای مجاهدین خلق نه تنها اهمیتی ندارد بلکه قطعاً حس همدلی و همذات پنداری بیشتری ایجاد میکند.
نقض فاحش، ادامه دار و پیوسته ی حقوق بشر روزانه در درون مناسبات فرقه ی رجوی در جریان است. در هفته ی گذشته بن نورتون از شبکه ی امریکایی ریل نیوز در مصاحبه ای با مدئا بنجامین فعال سرشناس صلح درباره ی حمایت امریکا از گروه های تروریستی گفت: « تازگی شاهد حمله وحشتناکی توسط گروه جدایی طلب عرب احوازی بودیم که از حمایت دولت های غربی برخوردار است. هدف حمله رژه نظامی بود اما شهروندان عادی از جمله کودکان در آن کشته شدند، همچنین دیده ایم که دولت ترامپ به مجاهدین خلق نان قرض می دهد. درباره مجاهدین خلق و اینکه چرا دولت ترامپ و جان بولتون از این فرقه عجیب و غریب حمایت می کند برایمان بگویید.»
پاسخ مدئا بنجامین بدین شرح بود: « بسیار تعجب‌برانگیز است که افرادی در کابینه ترامپ سازمان مجاهدین خلق را برای «جایگزینی حکومت» ایران انتخاب کرده و از آن حمایت می‌کنند. زیرا این گروه مطلقا هیچ پایگاه اجتماعی در ایران ندارد. مردم ایران چه طرفدار حکومت باشند و یا از آن نفرت داشته باشند، بالاتفاق از مجاهدین خلق متنفرند. چرا؟ برای پاسخ باید به اقدامات این گروه در ابتدای انقلاب ایران رجوع کرد. در ابتدا آن‌ها بخشی از جنبش سرنگونی شاه بودند، اما بعدا زمانی‌که شرایط تغییر کرد به صدام حسین پیوستند و در جنگ وحشتناک 8 ساله علیه ایران شرکت کردند، عملیات‌های تروریستی انتحاری در ایران انجام دادند و با همدستی دشمن، شهروندان غیرنظامی را کشتند.
بنابراین در ایران این گروه هیچ مشروعیتی ندارد. از همه مهمتر این‌که این گروه یک فرقه روانی است. فقط ما این موضوع را عنوان نمی‌کنیم، موسسه رند و اسناد داخلی دولت آمریکا نیز آن را تائید می‌کنند. آن‌ها بعد از اخراج از عراق هم اکنون در آلبانی مستقر هستند و اعضای خود را زندانی کرده‌اند. این گروه تا سال 2012 در فهرست گروه‌های تروریستی آمریکا قرار داشت. در همان سال با هزینه پول‌های هنگفتی که ظاهرا از سعودی دریافت کرده بودند و پس از خرید تعداد زیادی سیاستمدار توانستند از فهرست خارج شوند…اما زمانی‌که عمیقا به آنان نگاه کنید، متوجه همان فرقه‌ای خواهید شد که اعضای خود را به دلیل تلاش برای فرار شکنجه می‌کند.»
چنانچه روشن است، استاندارد های دوگانه قدرت های جهانی شامل همه مفاهیمی چون حقوق بشر، همبستگی، انسانیت و احترام به تعهدات بین المللی می شود.
مزدا پارسی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا