به همراه دوستم آقای ایرج صالحی در شهر آمل به دیدار دوستی بسیار خوب به نام آقای محمود اسماعیل پور که برادرش احمد اسماعیل پور (عبدی) سالیان درازی است در اثر مغز شویی فرقه تروریستی رجوی در تشکیلاتش باقی مانده رفتیم.
برای دیدار با آقای اسماعیل پور به مغازه اش در بازار رفتیم. او با دیدن ما بسیار خوشحال شد. بعد از سلام و علیک آقای اسماعیل پور سئوال نمود که از فرقه تروریستی رجوی چه خبر؟ خبری از برادرم دارید یا خیر؟ ما ابتدا قدری در مورد وضعیت کنونی سازمان با او حرف زدیم و گفتیم که برادرش هم مانند بقیه افراد اسیر گرفتار سیستم مغزشویی رجوی می باشد و جدا شدن از مناسبات جهنمی رجوی نیاز به یک تصمیم مهم و اراده ای که از آنان کنده شود، دارد. که هنوز برادرت به آن نقطه نرسیده است. البته ما می دانیم که همه آنها بخاطر شرایطی که در آن قرار دارند و سیستم مستمر مغزشویی و زنجیرهایی که به پاهایشان رجوی بسته بسیار سخت است و باید به نقطه انتخاب برسند.
آقای اسماعیل پور عنوان داشت که رجوی هیچ وقت نمی تواند در ایران به قدرت برسد چون ما خانواده ها وقتی شرایط اشرف را مشاهده نمودیم و شاهد بودیم که چگونه به ما فحش و ناسزا می گفتند و با سنگ و … از ما استقبال می کردند آیا این گروه می تواند مدعی رسیدن به قدرت در ایران با این خانواده های مخالف بشود؟ شاید رجوی تروریست ادعا کند که خواهان تغییر است ولی چیزی که وجود دارد اصلاٌ رجوی اعتقادی به تغییر ندارد چون من شاهد بودم که همه اعضای سازمان هیچ شناختی از وضعیت ایران ندارند، آنان حتی از دنیای بیرون بی خبر می باشند، آنان حتی شاهد این هستند که جهان هر لحظه در حال تغییر است ولی حاضر نیستند این تغییر را قبول کنند و هر چیزی که رجوی می گوید را قبول دارند. یک انقلابی ابتدا به تغییر اعتقاد دارد و در راستای کار مبارزاتی خود از تغییرات بوجود آمده استفاده می کند ولی در مناسبات جهنمی رجوی هیچ کس نباید تغییر کند و اگر این کار انجام می گیرد در راستای سر سپردگی بیشتر به رجوی است و این کار بسیار خطرناک است.
آقای اسماعیل پور عنوان داشت که من مسائل و رویدادهای ایران و جهان را پیگیری می کنم ولی چیزی که وجود دارد این سازمان که سابقه خیانت در جنگ عراق علیه ایران را یدک می کشد نمی تواند برای مردم ایران درس آزادی خواهی بدهد و به همین خاطر است که هر روز شاهد هستیم تعدادی از این مناسبات جدا می شوند.
صحبت های آقای اسماعیل پور بسیار گویا و زیبا بود و نشان می داد که به خوبی به مسائل روز اشراف کامل دارد چون از نزدیک شاهد بود که در اشرف چگونه در ملاقات با برادرش با او برخورد کردند.
ما چون وقت زیادی نداشتیم و باید به دیگر خانواده ها سر می زدیم از وی خداحافظی نمودیم تا در فرصت بعدی بتوانیم زمان بیشتری در کنارش باشیم. در انتها آقای اسماعیل پور عنوان داشت که اگر رجوی فکر می کند می تواند روزی در ایران به قدرت برسد مطئمن باشد اولین کسانی که در مقابلش مقاومت خواهند کرد همین خانواده ها هستند و به او اجازه ورود به ایران را نخواهند داد.
هادی شبانی