مدتهاست که کانون های باصطلاح شورشی تبدیل به پاشنه آشیل حیات مجاهدین شده است. که بشدت با بحران فروپاشی کامل تشکیلات پوشالی سر در گریبان است!
در کشاکش بقا و فناء، سازمان مجاهدین برای القای توان عملیاتی خود در داخل و فریب جنگ طلبان کاخ سفید و تل آویو و رفع سوء نظر آنها از افول جایگاه و پایگاه خیانت آمیز سازمان بخاطر سوابق تیره و تار شان در گذشته که سابقه ترور هزاران نفر از مردم عادی کوچه و بازار و شخصیتهای سیاسی و مذهبی در پرونده ننگینشان ثبت شده ناگزیرند برای انحراف افکار عمومی از آن گذشته پرنکبت که سالهاست دیگر توان عرض اندام و عضوگیری در داخل کشور را از دست داده اند و برای جلب حمایت و دریافت مواجب از سرویسهای اطلاعاتی دشمنان ایران تصویری جدید از ظرفیتهای خودرا به نمایش بگذارند.
این تصویر استفاده از همان شوهای مضحک بنام «کانونهای شورشی» است. که برای چنین منظوری طراحی و با شیوه های منحصر به فرد خود و شیوه های فریب کارانه تلاش میکنند تا وانمود کنند در داخل کشور توان تولید خیزش های سریع وآنی را دارند.
در این سناریو سازمان با سوء استفاده از فضای مجازی و ارتباطگیری تصادفی با کاربران شبکههای اجتماعی و استفاده از ترفندهای فریب، نوجوانان و جوانان ناآگاه را به دام انداخته و آنها را مجاب به تولید ویدئوهای کوتاه وکم حجم که در آنها آرم سازمان، تصاویر سران و شعارهای مشخصی در حمایت از سازمان دیده می شود مجاب کنند.
این نمایش بعد از ارسال با نام کانون شورشی که به آن یک شماره هم اضافه شده در رسانه های فرقه به نمایش گذاشته می شود.
از نظر هر بیننده بی طرف به این حرکت، به سرعت میتوان متوجه شد که شالوده این رفتار یک نمایش کمیک برای اثبات حیات و بقاء فرقه جهت کسب امتیاز از اربابان قدرت است. فرقه برای تکثیر این نمایش توسط خیمه گردانان خود در خارج شیوه های مختلفی را برای نشان دادن کثرت باصطلاح کانونها با پوشاندن چهره و تغییر مکان و پوشش، از فریب خوردگان چندین فیلم را دریافت می کند.
عمده فریب خوردگان سازمان نوجوانان کم سن و سالی هستند که به دلیل عدم آگاهی و شناخت از ماهییت فرقه با وعده های مالی ویا کمک به اقامت در کشورهای اروپایی، و علاقه به ماجراجویی و هیجان جذب سرپل های ۲۴ ساعته مجاهدین در شبکه های فرقه شده و حاضر به همکاری میشوند.
فرقه با ارسال تولیدات خود به اربابان در رقابت با سایر براندازان نظیر سلطنت طلبان و کمونیست ها و تجزیه طلبان کورس گذاشته است و سعی دارند خود را به عنوان اپوزیسیون اصلی نظام ایران در دل آنها جابزنند.
اما از آنجاییکه تمام اقدامات ضد میهنی مجاهدین در نهایت روی سرشان آوار می شود این اقدام رذیلانه بلای جان سران سازمان نیز شده و اعضایی که در طی دوران اسارت خود از فضای ایران دور بوده و از اوضاع کشور بی اطلاع بوده اند به یکباره با امکانات کشور آشنا شده و بشدت دچار تناقض شده اند.
این تناقضهای اساسی در واقع پیام آور عمر از دست رفتهای است که کانونهای شورشی مجاهدین را به کانونهای فروپاشی این گروه در درون خودش تبدیل کرده است. بسیاری از اعضای سازمان علیرغم همکاری اجباری در این پروژه، با واقعیتهایی رو به رو میشوند که انگیزههای آنان برای اعتراض و فرار از گروه را به شدت افزایش میدهد.
هر چند در روند فعالیت این پروژه، اعضای مجاهدین با کنترلهای فنی و مانیتورینگ امکان چندانی برای سرزدن به اخبار و اطلاعات غیر مرتبط در فضای مجازی را کمتر پیدا میکنند، اما به هر حال پروژه کانون های شورشی تبدیل به پاشنه آشیل امروز مجاهدین شده است که بحران فروپاشی کامل این تشکیلات را نیز ممکن است در پی داشته باشد.