گزارش ربط داده شده به”ک.س.خ از تبریز” که دررسانه های رجوی درج شده که گویا مربوط به حضور این فرد در استادیوم یادگار امام تبریز ومشاهده ی بازی فوتبال است، چنین گفته شده است:
” وقتی بهعنوان کانون شورشی بین مردم هستی خیلی فرق میکند. نگاهم به جمعیت جوان همشهریام پر از عاطفه و محبت بود و تجمع آنها را نه تنها فرصتی برای استتار بلکه کمک خود میدیدم حتی نگاهم به صف نیروهای ضدشورش نیز عوض شده بود”.
حضور این شخص، شعر” من درمیان جمع ودلم جای دیگر است” را تداعی میکند!
حضور درجمع پرشوری که تیم خودشان را تشویق میکنند وگم وگور شدن درمیان آنها ودزدکی پیامی بنفع رجوی بنویسد و نگذارد هیچکس آنرا ببیند وسریع آنرا ارسال کند تا سیمای ضدآزادی رجوی به نمایش اش بگذارد!
درادبیات سیاسی، حضور دربین مردم جفت شدن با غم وشادی های آنان است ونه اینکه جاسوس وار درکنارشان بنشینی و طوری عکس بگیری که آنهاهم نبینند!
این پیام دادن چه ربطی به درمیان مردم بودن دارد؟!
” به بهانه سیگار کشیدن در کنار یکی از ستونها نشستم که دورم خلوت باشد کاغذ را در آوردم و سریع پیام را نوشتم :درود بر رجوی”.
میدانی که اگر عکس گرفته وشعار را حتی به چند نفر ازدور وبری هایت نشان میدادی، با پس گردنی ها مواجه شده وبعنوان یک عامل دشمن ازآنجا رانده میشدی ؟
خودت هم بنوعی باین مسئله اذعان داری وگفته ای که شعارت را دور ازمردم نوشته ای واین امر بجای اینکه درمیان مردم بودن را نشان دهد، نشانه ی جدا ازمردم بودن است!
ضمنا تو نمیتوانسته ای عاطفه ی آن جوانان را جذب کنی!
برای اینکه هیچ هدف وراه مشترکی با آنها نداشتی وبطوری که خودت هم گفته ای، فقط بقصد استتار درآنجا بودی!
درادامه :
” شعار را میان جمعیت بلند کردم و فیلم گرفتم با توجه به اینکه آنروز قیامی شکل نگرفت فقط فیلم را فرستادم برای برادر و او دستور داد هر چه در موبایل دارم پاک کنم و به خانه برگردم ساعت بعد فیلم شعار درود بر رجوی را در کانال مجاهدین دیدم”.
آیا جمعیت این شعار را ندیدند که ظاهرا هم اینطوربوده، یا دیدند و به به وچه چه کردند که برای ثبوت قسمت اخیر مسئله، این کلیپ باید درسیما نشان داده میشد که نشده و شاید آنها اینقدر شعور نداشتند که پیرایشی درآن انجام داده باشند!
شایدهم شعوری داشتند و ازتبعات قضیه ترسیده و صلاح دانستند که تماشاگران را به شعارگویی علیه رجوی وسازمان تحریک نکنند!
بازهم :
” متوجه شدم با اینکه سعی داشتم دست خطم را عوض کنم اما باز هم مثل دیوارنویسیها نوبت به بعضی کلمات که میرسد آدم نا خودآگاه به زیباترین شکلی که میتواند مینویسد. مثل رجوی یا مجاهدین یا آزادی”.
معمولا بد خط نوشتن بخاطر عجله ی ناشی ازترس و وحشتی که وجود دارد، متداول است. نکند مال تو را در مقر سیما نوشته ونامی برآن نهاده اند و اساسا”ک.س.خ از تبریز” وجود خارجی نداشته است ؟!
درهر صورت، رجوی ومجاهدین واژه های منفوری هستند و برای انسان متعارف، حس مشابهی را که کلمه ی” آزادی” تولید میکند، بوجود نمیآورد!
سیروس غضنفری
عضو نجات یافته از فرقه ی رجوی