وقتی از ماه خرداد صحبت می شود به یاد خیانت های رجوی و فرار وی و زن سومش به فرانسه و آغاز ترور و کشتن مردم ایران می افتیم. ابتدا در مورد کشته شدن بنیانگذاران سازمان باید عنوان کنیم که عامل اصلی مرگ شان خیانت های رجوی و همکاری با ساواک شاه بوده است. وقتی رجوی برای فرار از کشته شدن تن به خیانت داد، عملاٌ نشان داد که دیگر راه برگشتی در خیانت برایش باقی نمانده است. بعد از شروع جنگ عراق علیه ایران بعد از مدتی شاهد بودیم که به یکی از عوامل ارتش عراق تبدیل شده و علیه مردم کشورش دست به جنایت می زد. در ضمن در ماه خرداد سال 1365 رجوی برای اثبات سرسپردگی اش به صدام به عراق سفر نمود تا نشان دهد که در جنگ می تواند مهره خوبی برای صدام در جنگ عراق علیه ایران باشد و عملاٌ به یکی از لشکرهای ارتش صدام تبدیل شد. رجوی در سال 1370 عملاٌ نشان داد که در حمایت از صدام از انجام هیچ گونه جنایتی دریغ نمی کند و برای همه ثابت شد که وی عملاٌ جزیی از ارتش صدام می باشد و به این کار افتخار می کرد.
در ضمن در ماه خرداد زن سوم رجوی یعنی مریم قجر در فرانسه در سال 1382 دستگیر شد که این مسئله به افتضاحی برای سازمان تبدیل شد. چرا که رجوی ها عنوان می کردند در عملیات آخر در کنار نیروهای خود باقی خواهند بود!!! ولی وقتی صدام سرنگون شد هر دو شان برای به در بردن جان بی ارزش شان یکی فرار و دیگری به سوراخی خزیده تا دیده نشود. در ضمن قبل از حمله آمریکا به عراق ، رجوی در نشستی عنوان داشت ما مگر می گذاریم که کسی به صاحب خانه ما ( صدام ) چپ نگاه کند. ما در کنار ارتش و مردم عراق درجنگ با غرب هستیم!!!. ولی رجوی وقتی صدام سرنگون شد به یکباره او را دیکتاتور نامید. حال می توان فهمید که تغییر ماهیت دادن برای کسی که سالیان به او و نیروهایش در عراق کمک کرده بود نمک نشناسی نبوده است ؟ بعد از سرنگونی یار غار وی دیگر رجوی به ارباب جدیدی نیاز داشت چه بهتر از آمریکا که هیچ وقت سرنگون نمی شود و خیالمان راحت است و بعد از این جریان بود که اکنون به یکی از عوامل خیانت و جاسوسی آمریکا و کشورهای مرتجع عربی و اسرائیل تبدیل شده است.
در ضمن در روز سی خرداد بود که رجوی ارتش کاغذیش را اعلام نمود و فکر می کرد که می تواند با این ارتش حکومتی را سرنگون کند. البته رجوی دلش را به صدام خوش کرده بود که شاید با حمایت وی به قدرت برسد ولی این گونه نشد و مدتی که شعار نیروهای سازمان ارتش به اصطلاح آزادی بخش بود به یکباره توسط آمریکا خلع سلاح شده و به ارتش چماقداران تبدیل شد چون برای حفاظت دور قرارگاه اشرف تنها چیزی که وجود داشت چماق برای نگهبانی بود. دیگر خبری از مانورهای مسخره و سرکاری سازمان نبود. دیگر خبری از سرکار گذاشتن افراد و نگهداری از سلاح نبود. دیگر نمی شد دل افراد را به صرف داشتن تجهیزات نظامی برای سرنگونی خوش کرد. دیگر همه افراد به مهره هایی تبدیل شده بودند که باید در خدمت ارتش آمریکا می بودند و هر چیزی که آنان می گفتند بقیه باید انجام می دادند. دیگر شعارهای توخالی سرنگونی که به آن سس داشتن تجهیزات نظامی می زدند خبری نبود. افراد دیگر کاری به جز دعوا و برخوردهای فیزیکی با همدیگر نداشتند. افرادی که فکر می کردند می توانند در راه سرنگونی گامی بردارند همه متناقض شده و می دانستند که دیگر خبری از سرنگونی نیست. دیگر خبری از شعار هر ساله برای سرنگونی نیست و اینکه دل شان را در شب عید با شعار امسال در تهران خوش کنند نیست.
یعنی می توان گفت که ماه خرداد سر آغاز خیانت های رجوی بود که از اعدام بینانگذاران شروع شد و تاکنون این خط ادامه داشته است باید گفت که ماه خرداد ماهیت رجوی را برای همه روشن کرد که تا کجا در انجام خیانت و جاسوسی و وطن فروشی و مرگ دوستانش مرزی باقی نمی گذارد.
حال هر چقدر مریم قجر که اکنون در آلبانی بیتوته کرده از اعدام بنیانگذاران در چهار خرداد روده درازی کند و نفرات کاسه لیس را به شوی مسخره خود بیاورد تا برای هزارمین بار نفراتش را فریب دهد ولی چیزی که نمود بیرونی دارد مریم قجر و بقیه نفرات قدیمی سازمان که هنوز نان خیانت و مفت خوری را می خورند می دانند که رجوی مهره کثیفی است که برای فرار از مرگ و کشته شدن حاضر شد حتی بنیانگذاران سازمان را لو داده تا آنان کشته شوند. این است ماهیت رجوی جنایتکار و ضد بشر و زن باره!
هادی شبانی