آزادی و آگاهی از افکار و عقاید از گران بهاترین حقوق بشر است. بنابراین هر یک از افراد ، می توانند آزادانه هر چه می خواهند بگویند، بنویسد و به چاپ برسانند ، خبرنگاران در تهیه گزارش آزاد هستند مگر در مواردی که قصد سرنگونی و یا جعل واقعیت ها را داشته باشند ، خبرنگار مسئول شناسائی سره از ناسره بوده و وظیفه دارد با روحیه حقیقت جوئی به دنبال کشف واقعیت ها و انتقال آن به مردم باشد. خبرنگار آزاد یعنی کسی که آزادانه به جستجوی خبر می پردازد. در دنیای امروزی حریم خبرنگاران ، محترم ترین و شناخته شده ترین و امن ترین جائی است که هر خبرنگار در آن چارچوب مختار است به ضبط و گرفتن خبر اقدام کند ، اما همیشه بوده اند دولت ها و گروههائی که از خبرنگار وحشت دارند! چرا ؟
سازمان سرکوبگر مجاهدین در آلبانی دیروز یک افتضاح نامه ای به سردبیر یک نشریه نروژی نوشته که خود گویای عمق ارتجاعی بودن سازمان بی افتخار مجاهدین خلق است ، توجه فرمائید :
“من به عنوان مشاور حقوقی سازمان مجاهدین خلق ایران در آلبانی برای شما می نویسم تا توجه شما را به یک موضوع نگران کننده جلب کنم. روز ۲۷ مارس جرجی تاناسی، یک مامور بدنام و شناخته شده وزارت اطلاعات و سفارت رژیم ایران در آلبانی به همراه یک خبرنگار که متعاقبا فهمیدیم اسم او اسکیل انگدال از روزنامه داگنز نارینگزلیو بدون هیچ اطلاع قبلی در مقابل محل اقامت پناهندگان ایرانی عضو سازمان مجاهدین خلق ایران در مانز در استان دورس البانی ظاهر شدند.این دو نفر بطور غافلگیرانه به درب ورودی محل آمده و بدون توجه به تابلوهای عکاسی و فیلم برداری ممنوع شروع به گرفتن عکس میکنند. رفتار بسیار سوال برانگیز و مشکوک خبرنگار شما در کنار یکی از مامورین رژیم ایران در حالی که هیچ کس شکی ندارد رژیم ایران در صدد تکرار توطئه شکست خورده اش در مارس ۲۰۱۸ در آلبانی میباشد و سیکیورتی در آماده باش امنیتی کامل بود، باعث نگرانی فزاینده شده است.علاوه بر این ما مطلع شدیم که آقای انگدال با برخی از مزدوران حقوق بگیر شناخته شده رژیم ایران در آلبانی مانند حسن حیرانی که خود را از اعضای سابق مجاهدین می نامد ملاقات کرده است.”
در ادامه نویسنده به محکوم شدن روزنامه اشپیگل به حذف” برخی” از اتهامات از اسناد خود اشاره کرده است؟!
در صورت صحت این مدعایان سوال مطرح می شود که : پس درمورد آن قسمت ازاتهامات که توسط دادگاه حذف نشدند ، شما چه جوابی دادید؟!
این است مبانی دمکراسی در فرقه رجوی ، تهدید ، حمله ، هجوم ، کتک زدن خبرنگاران ، مزدور نامیدن خبرنگاران ، در دام رژیم افتادن ، تهدید به جریمه نقدی و زندان و…
راستی باید از این مشاور حقوقی که هیچ چیز از مبانی آزادی بیان و دمکراسی نمی داند ، سئوال کرد ، کجای این کار خبرنگار یک” موضوع نگران کننده” است ؟ نکند ، ممکن است زندان های مخفی شما را ببیند ؟
چرا در ورودی این اردوگاه تابلوهای عکاسی و فیلم برداری ممنوع نصب کردید ؟ حتما که شما دارید چیزی یا کسی یا موضوعی را مخفی نگه می دارید ، چرا ؟
” رفتار بسیار سئوال برانگیز و مشکوک خبرنگار” چه رفتاری بوده است ؟ کار خبرنگار کشف حقایق است ، شما چه حقیقتی را پنهان نمودید که چنین ترسی از افشای آن دارید ؟
چه عملی باعث” نگرانی فزاینده” شما شده است؟ سلاح خبرنگار یک دوربین است ، شما چرا چهل سال است که از دوربین ها فراری هستید ؟ آقای مشاور حقوقی لطفا پاسخ دهید!
فرمودید : که آقای حسن حیرانی قبلا با این خبرنگار ملاقات داشته و خود را از اعضای سابق مجاهدین نامیده است! انگار می فرمائید : خورشید امروز چرا طلوع کرده است ؟ کار خورشید طلوع روزانه است ، حسن حیرانی دهها سال در گرمای سوزان عراق بیگاری کرده است ، سالیان به امید درست بودن ادعاهای کاذب شما خوب وبد شما را تحمل کرده است ، اگر او روزگاری عضوی از شما نبوده است ، پس چیست ؟ عمر امثال آقای حسن حیرانی را شما نابود کردید ، آیا او امروز حق ندارد از سرنوشت شوم گذشته خود برای تجربه دیگران بگوید ؟
گستاخانه ، آن خبرنگار محترم را تهدید به جریمه نقدی و زندان کرده اید!” محترمانه” از خبرگزاری خواستید که کنار بکشد و وارد مسائل و جنایات شما نشود!
مثلا اگر می خواستید غیرمحترمانه ، عمل کنید که کردید ، چه عمل کثیف دیگری را باید انجام می دادید که ندادید ؟
زندگی و حیات خائنانه سران سازمان مجاهدین ، سرتاپا غیرمحترمانه و لجن بوده است! ماهها و سالها ، اعضای خود را زندانی کرده وشکنجه دادید ، آیا این اعمال شما محترمانه بوده است ؟
این جنبش باصطلاح انقلابی ، تحمل بازدید یک خبرنگار آزاد را ندارد ، آیا این ننگ نیست ؟ آیا این عمل شما توهین به شعور و آگاهی انسان ها نیست ؟
بهزاد صفاری ، تا دیروز نمی توانست دو نفر تحت مسئول خود در اشرف را جمع و جور کند ، عرضه نداشت بند تنبان خود را محکم نگه دارد ، امروز شده مشاور حقوقی مجاهدین خلق در آلبانی!
سازمانی که مشاور حقوقی اش مزدوری سرسپرده و کر و کور مثل بهزاد صفاری باشد ، نامه ی سراسر اشکالش به سردبیر هم جز این نمی تواند باشد…
فرید