سلام دوستان – امیدوارم که ایام خوبی پیش رو داشته باشید.
مسعود رجوی و به تبع آن مریم رجوی و سایر اعضای فرقه بعد از انتقال به کشور آلبانی دچار سونامی در تشکیلات و مناسبات سازمان شده بودند. دوستانی که قبل از جداشدن در مناسبات سازمان بودند دقیقا میدانند که بنده چه میگویم. تقریبا تمام نشستهای فرقه برای پاسخگویی این تناقض بزرگ حول این شکل گرفته بود که اکنون که سازمان از عراق به آلبانی آمده ، استراتژی سرنگونی جمهوری اسلامی چگونه پیش خواهد رفت ؟
در آن زمان زهرا مریخی و محمد سید محدثین و ابریشم چی و محسن رضایی یک خط در میان به آلبانی می آمدند تا بلکه با حرفهایی که خودشان هم به آن ایمان ندارند اعضاء را قانع کنند! ( دقت کردید ، خودشان هم به حرفهایشان باور نداشتند چه برسد سایرین).
حالا این تناقض کماکان مانده و مثل زخم هر از گاهی میزند بیرون و باید که رجوی ها آنرا جمع و جور کنند.
حالا به این خبر توجه کنید که در سایت فرقه رجوی چگونه منعکس شده است :
” بعد از مورد تهاجم قرار گرفتن نفتکش هایی که ظاهرا متعلق به ژاپن بوده و یا نفت ژاپن را حمل میکرده است ، برخی خبرگزاریها شروع به تحلیل هایی کرده اند که گویا در این تهاجم بخشی از نیروهای نظامی جمهوری اسلامی دخالت داشته و حتی قبل از تهاجم به کشتی ها یک پهپاد متعلق به ارتش آمریکا که قایقی را در حال نزدیک شدن به نفت کش ها بوده را رهگیری کرده که با شلیک موشک از سوی قایق شده و صحنه را ترک کرده و بعد قایق شروع به هدف قرار دادن نفت کش ها کرده است و النهایه صحنه را بعد از عملیات موفقیت آمیز ترک کرده است.”
و بعد کلی گمانه زنی هایی که پشت این حمله به احتمال زیاد جمهوری اسلامی قرار دارد!
دوستان عزیز، آنقدر این دروغهای سازمان بزرگ و مفتضح هستند که اصلا نمی شود جمع و جورش کرد ولی چرا به این شکل انعکاس داده میشود ؟!
همانطور که در ابتدا خدمت شما عرض کردم ، بعد از دور شدن فرقه از مرزهای ایران ، نیروها بشدت مسئله دار شده بودند و عاملی مضاعف بر ریزش نیروها شده بود. بعد در اثناء داستانهای برجام و فیل هوا کرده پرزیدنت ترامپ و هیاهوی وزیر خارجه آمریکا جناب آقای پمپئو و النهایه قشقرق راه انداختن مشاور امنیت ملی دیوانه کاخ سفید ، شیپورهای جنگ در فرقه رجوی بصدا در آمد و هلهله و چلچله که جنگ در حال شروع شدن است و کار رژیم تمام است! اما بعد از انبوهی کش و قوس های این مسیر دیدیم که آقای وزیر خارجه آمریکا به صحنه آمدند و اعلام آمادگی مذاکرات با ایران را دادند! که همگان را شگفت زده کرد زیرا همین وزیر 12 شرط برای مذاکرات با ایران در میان گذاشته بود که در یک اقدام حیرت انگیز از همه آنها عقب نشینی کرد و گفت که ما از اول هم بدون پیش شرط آماده مذاکرات با ایران بودیم!
تاثیرات این رفت و آمدهای سیاسی بر روی سازمان چیست ؟
به نظرم خیلی واضح است، در سازمان رجوی کاری بجز کوبیدن بر طبل های جنگ ندارد و وقتی رجوی دید که خبری از جنگ نیست باید که با یک اخباری دیگر فضا سازی کنند و سر هواداران ساده را شیره بمالاند و نیروهای داخل فرقه را هم گرم مبارزه نگه دارند! دقیقا مثل سی سال گذشته که با همین سیاست دروغ نیروها را بخود مشغول کرده اند و یک سری باورهای دروغ به خورد آنان میدهند تا نیروها از جدا شدن از فرقه صرف نظر کنند. بله این شیوه قدیمی و کهنه شده ای است که چون نسبت به سایر ترفند های سازمان بیشتر روی افکار اسرای فرقه جواب داده است کماکان در حال استفاده است.
در نشستی که اخیرا در محل استقرار رجوی در آلبانی موسوم به اشرف 3 گذاشته شده است و برخی فرماندهان و سران فرقه در آن شرکت کرده اند من الجمله :
” زهرا مریخی – مهدی ابریشم چی – معصومه ملک – فرشته یگانه و چند تن دیگر” بصورت مبسوط به وضعیت سازمان و رژیم ایران پرداخته شده است و طبق معمول سازمان در اوج و عنقریب وارد شدن به ایران و بدست گرفتن اوضاع ایران و جمهوری اسلامی هم که در حال سقوط و اضمحلال و سرنگونی! ( سیاست سی سال گذشته!).
چنین وانمود شده است که خروج سازمان از عراق تغییری بر اوضاع سازمان ایجاد نکرده است و اتفاقا سازمان به پیشرفتهای زیادی نائل آمده است و گویا شمارش معکوس سرنگونی حکومت ایران شروع شده است.!
فعلا با همین نشست چند روزی طی میکنند و نشست های کوچکتر میگذارند و با تحلیل های آب دوغ خیاری آسمان را به ریسمان می بافند تا یک خبر دیگر بیاید و با تحلیل های آن خبر مجددا یک دور تکراری دیگر را شروع کنند.
همانطور که مشاهده می نمائید ، این گیجی انتقال از عراق به آلبانی هنوز تمام نشده است و برای جبران آن ضربه که به تمامیت سازمان وارد آمده است نیاز به هر نوع ترفندی دارند تا اول وضعیت آشفته نیروها را سر و سامانی بدهند و هم سر هواداران در کشورهای اروپایی و آمریکایی را گرم نگه بدارند و درب باغ سبز نشانشان بدهند.
اما کیست که این دروغ ها را باور کند و نداند که واقعیت داستان چیست ؟!