همانطور که انتظار میرفت، گرد وخاک بپا شده درآلبانی که ازطرف باند رجوی آغاز شده بود، علیرغم جاروجنجال ها وتبلیغات گوشخراش ، بدون داشتن کوچکترین دستآوردی مانند آبی بزمین ترک خورده وشوره زار رفت وسرانجام کار چنان شد که ازابتدا بود!!
ولخرجی ها و گلو پاره کردن های رجوی ها بجای اینکه ببار نشیند، مانند حبابی گم وگور شد و حالا نوبت گزارش نویسی از جزئیات این ماجرا ، دردستور کار کاسه لیسان ومریدان رجوی قرار گرفته است!
” یک هفته با ایران در اشرف ۳” ، عنوان یکی ازاین گزارش هاست که من با بی فایده دانستن نقل کیفیت مهمانی ها و ساختمانها، قسمت های اساسی آنرا – اگر بتوان چیز اساسی درآن یافت – مورد نقد وبررسی اجمالی قرار میدهم :
” بسیاری زنان از زندگی، خاطرات، مبارزات و پایداری در اشرف و لیبرتی، تجارب و دستآوردهایشان با مهمانان به بحث و گفتگو پرداختند و جلسات پرسش و پاسخ برگزار نمودند. گذار از این جلسات متعدد همواره این تداعی را متبادر میکرد که در فردای ایرانٍ بدون آخوندها، زنان ایرانزمین چه رازها، ناگفتهها، قصهها و تجاربی از ایستادگی و گذران سالهای سیاه دیکتاتوری آخوندی را برای جهانیان خواهند داشت که بیشک در دنیای معاصر کمنظیر است. امید که فعالیتها، سخنرانیها، همایشها و روشنگریهای زنان در کنفرانسها و همایشهای اشرف ۳از طریق فیلم و نوشته در اختیار همگان ـ بهخصوص زنان ایران ـ قرار گیرد”.
آیا این زنان چیزی را که بیشتر ازهمه تجربه کرده بودند- ازبین رفتن خانواده ی آنها و تعرضات جنسی و …- هم که شامل قسمت عمده ی ایام زندگی شان هست ، حرفی زدند!
آیا انها با تاکید براین نکته، قول دادند که درایران تحت تصرف آنها ، اجازه نخواهند داد که باردیگر مورد تعرض قرار گیرند ویا بخاطر آنکه درآن روز موعود بدرد این کارها نمیخورند یا ازبین رفته اند ، حرفی نزدند ؟!
این زنان که خود قربانی بوده واینک به آلت دست سردژخیم سازمان مجاهدین خلق تبدیل شده اند ، اگر حرفی از وقایع پشت پرده ای که بیشتر ازمردان بدان آگاهی دارند، حرفی نزدند، درحقیقت حقیقت را گل مالی نموده اند!
اتفاقا زنان ایران وبخصوص خانواده های گرفتار بدست فرقه ی رجوی مشتاقند که درست ازاین قسمت قضیه اطلاعت بیشتری بدست آورند!
درادامه :
” آنچه از نظر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در این یک هفته در اشرف ۳رخ داد، تنها میتوانست با توانایی و هماهنگی یک دولت امکانپذیر شود. آنچه رخ داد، تنها با داشتن اعتبار سیاسی و اجتماعی امکان ظهور مییافت. از این روی آنچه در این یک هفته محقق شد، تنها با قدرت یک آلترناتیو میتوانست از آغاز تا انجام آن چنین رقم بخورد…”.
شما از یک دولت صحبت کردید ، درحالی که عملا دولت های چندی دراین کار دخیل بودند!
ضمنا یک فرد ثروتمند عادی هم میتواند با خاصه خرجی های شبیه شما ، ازاین نشست ها وساخت وسازها ترتیب بدهد واین کارها درمقابل خرج پول ، هنری بشمار نمی آید وربطی به اعتبار سیاسی نداشته و میزان آنرا قدرت پول تعیین میکند!
یک آلترناتیو مردمی ومترقی ، معمولا قادر بانجام این ولخرجی ها نیست وتنها ازدست خودفروختگانی مثل شما بر میآید که البته مانند حبابی محو میشود!
نوید