برادران چشم انتظار حسن زاده در دفتر انجمن نجات
رضا حسن زاده از اسرای ربوده شده ای ست که سالهاست ارتباطش با خانواده اش قطع شده و خانواده اش خاصه مادر سالمندش درچشم انتظاری برای درآغوش کشیدن عزیزش لحظه شماری میکند.
رضا حسن زاده از اسرای جنگ تحمیلی بود که توسط فرقه رجوی به اسارت درآمد و بالغ بر30 سال است که ارتباطش با خانواده اش قطع میباشد و هیچگونه خبری از همدیگر ندارند.
پیام زیر از جانب یک جداشده عزیز مقیم آلبانی برای خانواده اش در تلگرام ارسال شده است که باهم می بینیم :
” آقا جعفر عزیز با عرض ادب و احترام به شما من برادرتان رضا حسن زاده را میشناسم.
من سالیان متمادی و تا قبل از جداشدن در آلبانی با رضا بودم. سالیان با هم دوست صمیمی بودیم تا زمانیکه من در سازمان بودم بلحاظ جسمی سالم بود.
خیلی اهل تشکیلات وسیاست نبوده و نیست. فردی آرام و خونگرم هست مثل همه با یک سری افراد مثل خودش دوست هست و محفل دارد.
چون سواد کافی نداشت این اواخر داشت درس فارسی می خواند یعنی خودش ترفندی است که ازطرف تشکیلات اتخاذ شده تا آدمها را مشغول کنند.
کلا فردی غیر فعال در تشکیلات است.
بیشتر در کارهای جاری شرکت میکند واینطوری خودش را مشغول کرده است تا بیشتر بهش گیر ندهند.
علاقه شدیدی به فوتبال داشت. ورزش دوست بود. طرفدار تیم رئال مادرید هست.
راستش موندنش در تشکیلات تعجب بر انگیز هست مثل خیلی های دیگر… شاید به این دلیل که راه دیگری را پیش پای خودش نمی بیند و درمانده و مایوس شده است.
ولیکن مدام از خاطرات جوانیش از گیلان سر سبزوشغل شالیکاری میگفت وازسردلتنگی گریه میکرد واگرانتخاب خودش باشد یکروزهم مثل خیلیها درفرقه نمی ماند.
جداشدن از تشکیلات فرقه هم نیاز به کمی جسارت و ریسک دارد که متاسفانه رضا خیلی اهل ریسک نیست وهمیشه منطبق کارمیکند.
آقا جعفر از شما خواهش دارم سلامم را به سایر اعضای خانواده خاصه مادرجون برسانید وبگویید الان که ریزش نیرو زیاد شده حتما رضا هم قادرخواهد بود تا از فرقه جدا شود و نزدشان برگردد انشاءالله. شماهم برایش دعا کنید.”
آقا جعفر به اتفاق دیگر برادرش در دیدار اخیر خود با مدیر انجمن بسیار نگران و ناراحت بود و مدام از خدا میخواست که اتفاقی بیفتد تا به دل رضا بیفتد وبهش الهام شود که زودی از رجویها جدا شود و به ایران نزد خانواده بیاید تا مادرسالمند و مریض احوالش در بستر بیماری قبل ازهراتفاق ناگواری بتواند پس از30 سال دوری و بیخبری دلبندش را درآغوش بگیرد و به آرامش برسد.
آقا جعفر در دیدار صمیمانه با آقای پوراحمد ضمن بیان خاطرات خوش و شیرین گذشته خود با برادرش از جمله گفت:” رضا خیلی خانواده دوست بود وخیلی هم پرتلاش درشالیزارهای برنج. هنوز که هنوز است سهم الارث رضا محفوظ است وانشاءالله برگردد تا دوباره رضا را درحین کار کشاورزی در روستایمان فشتکه ببینیم وسالیان امید وانتظارمان به اتمام برسد.
تنظیم گزارش : علی نیاکی