سرکار خانم شادابی مادری ست که سالها در انتظار دیدار دو فرزندش عباس و اصغر فرجی چشم به راه می باشد و در این راه دو بار به کشور عراق سفر نموده و با فرزندانش توانسته ملاقات و آنان را ترغیب به بازگشت نماید، اما افسوس که غل و زنجیرهای این فرقه مانع از آن شده و تاب و توان این مادر بر اثر کهولت سن به کاستی گراییده است.
اوایل مرداد ماه اعضای انجمن به دیدار این مادر رفته و دراین ملاقات پای درد دل و اشک و بی تابی های این مادر نشستیم، وی خاطرات سفربه کشور عراق و ملاقات با عزیزانش را برای ما مرور نموده و با حسرت از فراق و جدایی میگفت و در انتهای هر کلام لعن و نفرین بر مسعود و مریم رجوی می فرستاد.
با اینکه کهولت سن مانع از تحرک و مسافرت برای وی بود اما تاکید می کرد اگر بتواند حتما برای دیدار با فرزندانش به آلبانی خواهد رفت و میخواهد در این سالهای باقی مانده از عمرش دوباره آنان را دیده و به آنان بگوید مادرتان منتظر شما می باشد و خانه درانتظار قدوم شما هر روز آب و جارو شده و چشم هایم رو به درب خانه دوخته شده تا شاید رهگذری خبری از آمدن شما بدهد.
لحظات و زمان به سرعت سپری میشود و ما با حسرت از این جدایی که عامل آن فرقه رجوی است با امید به رهایی کلیه اسیران این فرقه با این مادر خداحافظی می نماییم.