خاطره گویی خانم مهین نجفی؛ خواهر محمد جعفر نجفی اسیر در فرقه رجوی در کنار پادگان اشرف
سلام!
من مهین نجفی خواهر محمد جعفر نجفی اسیر در فرقه خطرناک رجوی هستم.
زمانی که فرقه رجوی در عراق مستقر بود من چند بار به عراق سفر کردم به امید اینکه با برادرم دیداری داشته باشم. قبل از این که به عراق سفر کنم نام پادگان اشرف را شنیده بودم. تصویر درستی در ذهنم از پادگان اشرف نداشتم با خودم می گفتم جلوی درب پادگان می روم حتما کنار درب ورودی پادگان نگهبان دارد. به نگهبانی مراجعه می کنم نام و نام خانوادگی برادرم را می دهم و برادرم را به نزد من می آورند!
برای اولین بار به پادگان اشرف مراجعه کردم. به خاکریزها و سیم خاردارهایی که اطراف پادگان اشرف کشیده بودند، نگاه می کردم! ماتم برده بود. در واقع پادگان نبود یک زندان به تمام معنا بود. هیچ کس نمی توانست در این پادگان تکان بخورد.
خانواده ها را می دیدم که از شهرستانها می آمدند. پدر و مادرهای رنج دیده و رنج کشیده را می دیدم که چگونه حنجره های خودشان را پاره می کردند و نام فرزندانشان را صدا می زدند. وقتی آنها را می دیدم درد نبود چندین ساله برادرم را فراموش می کردم. فرقه رجوی یک سری از آدمهای خودشان را توجیه کرده بودند. خیلی ببخشید مثل سگ کنار سیم خاردار پارس می کردند.
من با یکی از آنها صحبت کردم به او گفتم چه خبرتان شده ما که با شما کاری نداریم من این همه راه آمدم برادرم را ببینم. من جوانم لااقل دلتان به حال این پیر مرد و پیر زن ها بسوزد فقط می خواهند بعد از چندین سال فرزندشان را ببینند. این ها حرف حساب حالیشان نبود. بد و بیراه می گفتند. هر چند که موفق نشدم برادرم را ملاقات کنم ولی روزهای خوبی در کنار پادگان اشرف داشتم وقتی پدر و مادرها را می دیدم زنهایی را می دیدم که همسرانشان در فرقه کثیف رجوی به اسارت گرفته شده اند به من انگیزه می داد که بیشتر فعالیت کنم و کینه ام نسبت به فرقه رجوی بیشتر شود. خانواده ها در کنار پادگان اشرف همه با هم متحد بودند و همه یک شعار را می دادند. در آن زمان واقعا خانواده ها لرزه بر پیکر فرقه رجوی انداخته بودند. از آدمهای توجیه شده کنار سیم خاردارها مشخص بود!
فقط به ما می گفتند از اینجا بروید اینجا نمانید. طی مدتی که خانواده ها در کنار پادگان اشرف تجمع می کردند چندین نفر از پادگان اشرف اقدام به فرار کردند. سیستم سران فرقه رجوی بهم ریخته بود. خانواده ها به مثابه فرشتگان نجات در پادگان اشرف فرود آمده بودند. من دلم روشن است که برادرم خودش را از فرقه رجوی نجات خواهد داد. ما خانواده ها در جنگ با فرقه رجوی پیروزیم. فرقه رجوی از خانواده ها شکست خورد.. امیداوارم نه فقط برادر من بلکه همه اسیران از زندان رجوی خودشان را آزاد کنند و ریشه رجوی و سرانش برای همیشه سوزانده شود.
مهین نجفی … خواهر محمد جعفر نجفی اسیر در فرقه رجوی