زبان حالی از مادری پیر و خسته و داغدار…
به: خسرو احمدپورلختکی (اهل گیلان)
بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم
پس از عرض سلام ، سلامتی شما را از ایزد منان خواستاریم.
زبان حالی از مادری پیر و خسته و داغدار ، مادری که 21 سال دوری فرزند دلبند خود را با بدترین سختی ها و مشکلات تجربه کرده است و با آن رنج فراوان که در بزرگ کردن شما تحمل نموده است امروز می خواهد پایان زندگی خود را در کنار تو خوش باشد و در آرزوی دیدن تو هر روز به راهی دور خیره می شود و از خدای خود دیدار تو را خواستار می شود.
و امروز به لطف خداوند بزرگ این موهبت نصیب ما شده من به عنوان مادر رنج کشیده از تو خسرو جان ( مهندس عزیزم ) عاجزانه خواستارم تا به وطن خود برگردی و چشمان مرا روشن نمایی و من در کنار تو زندگی خوشی را داشته باشم.
اینجا همه منتظر تو می باشند از برادرها گرفته و خواهرها ، برادرزاده ها ، خواهرزاده ها همه چشم انتظار تو می باشند 21 سال دوری تو را با سختی و غم فراوان تحمل کرده ایم و آرزوی دیدن تو را در سر می پرورانیم و این آرزو امروز به واقعیت تبدیل می شود و خوشبختی ها را دو چندان می کند برادر عزیزم نگذار غم دوری و هجران تو بیش از این کمر ما را خم کند.
در آرزوی دیدن تو به راه خیره می مانیم و منتظر تو می باشیم پس بیش از این ما را منتظر نگذار.
به امید دیدار تو خداوند بزرگ را دعا گوییم.
از طرف خانواده