به: بابك خليلي اهل گيلان
از: برادرش اردشير
بسمه تعالي
نورچشم عزيز برادر بهتر از جانم بابك. ضمن عرض سلام سلامتي شما را از خداوند بزرگ ميخواهم. روزي كه ازما جدا شدي وبه اسارت تورا برده اند به هردري وبه هرجا مراجعه كردم و ازخبرزنده بودن شما اطلاعي پيدا نكردم. سالهاي انتظاركشنده براي من و همه افراد فاميل سخت طاقت فرسا بود. بابك جان چرا اينهمه مدت براي ما نامه يا خبري ندادي تا از زنده بودن شما با اطلاع شويم. زمان زيادي سپري شده است. دراين مدت خواهر ما زرنگار فوت نمود و همسرمن مهتاب فوت نمود و برادرزاده ما اصلان بعلت تصادف فوت نمود و عموي ما ذبيع الله فوت نمود وهمه فاميل و خواهران چشم انتظار و مشتاق ديدارتو هستند. بابك جان توميداني ما چقدرتورا دوست داشتيم ولي تو براحتي ازما دل كندي وما چه آرزوها كه نداشتيم تا خوشبختي تورا ببينيم وفعلا نيزازطريق انجمن نجات اززنده بودن شما اطلاع حاصل پيدا كرده واين نامه را برايت نوشتم كه اميدوارم جواب نامه را برايم بدهي تا بوسيله آنها بتوانم با توديدارداشته باشم.
بابك عزيزم من مجددا ازدواج نمودم ،داراي سه فرزند هستم بنام سامان- ساعو و سوزان واسم همسرمن حميرا رضائي است. همگي خدمت شما سلام دارند. همه خواهران و افراد فاميل براي شما سلام دارند و بي صبرانه آرزوي ديدارشما را دارند.
بابك جان چقدرتورا دوست داشتم وآرزوي من اين بود كه بعدازپدرخوشبختي تورا شاهد باشم ولي چرا وبه چه قيمتي ازما دل كندي كه ما طول 19 سال اسارت شما خبري اززنده بودن شما نداشتم. بابك عزيز. اميد وارم اجازه بدهي برادرچشم انتظارشما با دريافت جواب نامه با شما ملاقات نمايد. ازخداوند آرزو مندم روزي شما را ببينم و ازنزديك خيلي برايت حرف بزنم.
براي شما حرف و تبليغ نادرست ميگويند. نظام جمهوري اسلامي دريائي ازرحمت وگذشت است وشما هيچ مشكلي براي آمدن به وطن خود نداري. اميدوارم رزوي شما را ببينم و ازنزديك با شما صحبت كنم.
بابك جان. عزيزي يادگارپدرنازنينم. تورا مي بوسم. جواب نامه را ميخواهم. قربانت چشم انتظارهميشگي شما.
اردشيرخليلي