بهار ایرانی، مجاهدین دبلیو اس، هفتم اوت 2008
نامه اخیر نمایندگان پارلمان اروپا از جمله؛
میشاییل گالر از حزب دمکرات مسیحی آلمان و عضو پارلمان آلمان و معاون کمیسیون سیاست خارجی پارلمان اروپا،
کریستینا پرتز معاون رییس هیات ایران در پارلمان اروپا از حزب سوسیال دمکرات اتریش،
النی نیس رییس حزب لیبرال دمکرات و اصلاحات اروپایی از بلژیک
انگلیکا بر رییس هیات ایران و عضو حزب سبزهای آلمان
توبیاس فلوگر عضو هیات ایران در پارلمان اروپا از حزب سبزها و عضو کمیسیون امنیت دفاعی آلمان
خطاب به دوستان و همکاران شان در اتحادیه اروپا در خصوص جلوگیری از خارج کردن احتمالی نام مجاهدین خلق از لیست تروریستی اتحادیه اروپا حاوی نکات جالب و در عین حال تعمق برانگیزی است. محتوای این نامه و همچنین اشاره نویسندگان آن به تناقضات ذاتی و پارادوکسیکال مجاهدین نشان می دهد که آنها درک واقع بینانه ای از شرایط موجود، انگیزه ها و اهداف نهایی فرقه مجاهدین دارند. ضمن بازخوانی پاره ای نکات به اجمال درباره صحت و سقم محتوای نامه به عنوان تکمله توضیحاتی ارائه می شود. در نامه تاکید شده است:
1- نسبت به این اقدام (خارج کردن نام مجاهدین از لیست تروریستی) هشدار می دهیم، زیرا با این کار این سوء تفاهم ایجاد می شود که این سازمان یک گروه مشروع دمکراتیک و اپوزیسیون جمهوری اسلامی است.
2- گروه سازمان مجاهدین ایران با این ادعا که تنها اپوزیسیون مشروع جمهوری اسلامی است، دیکتاتوری و استبدادگرایی خود را ثابت می کند.
3- اعضای پشیمان این گروه شکنجه و در زمان صدام به زندان ابوغریب فرستاده می شدند.
4- اعضای این سازمان یک گروه دمکرات، تکثر گرا و اصلاح طلب نیستند و در ایران این سازمان به هیچ عنوان نقش جدی به عنوان اپوزیسیون بازی نمی کند.
5- اعضای این گروه به دلیل همکاری با صدام در زمان جنگ علیه ایران، اعتبار خود را به صورت کامل از دست داده اند.
6- ما برای اینکه نشان دهیم از جریان های دمکراتیک در ایران حمایت می کنیم، نیاز به گروه مجاهدین نداریم.
در بند اول نامه نویسندگان تاکید دارند، نفس خارج کردن نام مجاهدین از لیست اتحادیه اروپا به این معنی است که به این گروه به عنوان یک جریان دمکراتیک مشروعیت داده می شود. حال آنکه آنها از این منظر برای مجاهدین رسمیت و مشروعیتی قائل نیستند. در بند 6 تصریح شده است،
دقیقا ما برای اینکه نشان دهیم از روند دمکراتیزه شدن ایران حمایت می کنیم، نیازی به گروه مجاهدین نداریم. *
این دو بند بر این ادعا اصرار دارد که مجاهدین دمکراتیک نیستند. می توان این دو بند را به نوعی صرفا یک ادعا تلقی کرد که بیش از هر مستلزم اثبات هستند. بر اساس این ضرورت در بند دو تصریح دارند،
گروه سازمان مجاهدین ایران با این ادعا که تنها اپوزیسیون مشروع جمهوری اسلامی است، دیکتاتوری و استبدادگرایی خود را ثابت می کند. *
در باور نویسندگان صرف ادعای اینکه آنها تنها اپوزیسیون مشروع و نه یکی از چند جریان اپوزیسیون هستند، هژمونی طلبی و استبدادگرایی خود را اثبات می کنند. در واقع این پارادوکس سال های متمادی است که ورد زبان مجاهدین شده است و منتقدین مجاهدین و اعضای جداشده نیز به کرات درباره این تناقض سخن گفته اند. البته این مهم چیزی نیست که تنها از زبان مخالفان و منتقدین مجاهدین مطرح شده باشد، مجاهدین به صراحت بر هژمونی طلبی خود اذعان دارند. هر چند این حقیقت غیر مستقیم بیان شود. بیژن نیابتی از حامیان سرسخت و تئوریسین سیاسی – ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق در این خصوص به صراحت در مواجه این اتهام از سوی منتقدین مجاهدین که آنها قدرت طلب و ضد دمکراتیک هستند، به سهولت این اتهام را پذیرفته و در مواجه با این پرسش که،
س- این طور که شما می گوید، اتهامی که اضداد مجاهدین مبنی بر قدرت طلبی آنان وارد می کنند، می تواند درست باشد. می گوید:
نیابتی- اگر منظور خواست بلاواسطه تصاحب قدرت سیاسی باشد، این اتهام وارد است. ولی باید بلافاصله باید پرسید که کدام نیروی سیاسی جدی، در کدام گوشه گیتی است که به دنبال تصاحب قدرت سیاسی نباشد. اصلا مگر موضوع سیاست چیزی به جز کسب قدرت سیاسی است. بقیه مسائل که تعارفات روشنفکری صرف است. آن کسی که یک نیروی سیاسی را به خاطر تلاش در جهت تصاحب قدرت سیاسی تخطئه می کند یا شارلاتان است یا در بهترین حالت هیچ چیز از سیاست نمی فهمد. (1)
به همین سیاق وی در خصوص راه حل سوم خانم مریم رجوی ضمن اذعان به تاکتیکی بودن آن به ضرورت فریب دادن و جلب توجه غربی ها اشاره و آن را در همین راستا ارزیابی و می گوید:
آن رفراندوم اعلام شده از جانب مریم، تنها یک تاکتیک بود. تاکتیکی که فراتر از آنکه یک راهکار برای تغییر در ایران باشد، اساسا سمت و سوی خارج داشت. (2)
و همچنین به صراحت ضمن اذعان به اینکه مجاهدین تحت هیچ شرایطی تن به تقسیم قدرت سیاسی در فردای فرضی سرنگونی جمهوری اسلامی نخواهند داد، تصریح می کند مجاهدین حاضرند حتی قبل از کسب قدرت سیاسی هم سر خود را بدهند اما کسی را در کنار خود تحمل نکنند. در این رابطه می خوانیم:
امکان ندارد يک نيروی جدی و مسئول وارد ائتلافی شود که می تواند هژمونيش را به سادگی به زير علامت سوال ببرد! آنهم نيرويی مثل مجاهدين که در اين مقوله مشخص حاضرند سر را بدهند و هژمونی را نه! (3)
این اظهارات در مقایسه با هشداری که نمایندگان پارلمان اروپا خطاب به دوستان خود در اتحادیه می دهند، به خوبی از چند و چون و اشراف نویسندگان بر ماهیت ضددمکراتیک و آتوریته طلب مجاهدین حکایت می کند. نویسندگان درست به همین دلایل در بند چهار نامه خود ادعا می کنند مجاهدین نه دمکرات هستند، نه تکثرگرا و نه اصلاح طلب. (اعضای این سازمان یک گروه دمکرات، تکثر گرا و اصلاح طلب نیستند و در ایران این سازمان به هیچ عنوان نقش جدی به عنوان اپوزیسیون بازی نمی کند.*)
و به همین سیاق فهم این معنی که ادعای کنار گذاشتن مشی مسلحانه توسط مجاهدین نیز کم و بیش چیزی در حد و اندازه همان اقدامات تاکتیکی و فریبکارانه راه حل سوم و… است چندان مشکل نیست. در خصوص سایر موارد اشاره نویسندگان نامه از جمله اعمال فشارهای جسمی و روحی بر روی اعضای منتقد و ناراضی توضیحی لازم نیست. تنها به این بسنده می شود که بگوئیم سازمانی که در اشل مناسبات کوچک درون تشکیلاتی خود تاب تحمل شماری منتقد و ناراضی را نداشته باشد و به سرکوب آنها اقدام کند، می توان چشم انداز و کارکردهای سرکوب گرانه آن را در اشل جامعه فردا به وضوح مشاهده کرد. تاکید نویسندگان بر بی پشتوانگی و فقدان مشروعیت داخلی مجاهدین متاثر از چنین مناسباتی، امری کاملا قابل پیش بینی و محتمل به نظر می رسد.
منابع
1- گفتگوی زری اصفهانی با بیژن نیابتی – سوم اردیبهشت 1385.
2- گفتگو با زری اصفهانی درباره راه حل سوم. سایت بیژن نیابتی.
3- همان.
* نامه اخیر نمایندگان پارلمان اروپا در صحن پارلمان قرائت شده است.