براي اعتراض خودسوزي نيست، پس خودت بسوز

براي اعتراض خودسوزي نيست، پس خودت بسوز


شرايط بسيار خطرناك است و فرقه از آبشار پرتاب شدن را مدام تجربه مي كند. ايزوله كردن رجوي و فرقه اش با سير صعودي از سوي دولتها و سازمان هاي حقوق بشري پي گيري مي شود. كوس رسوايي دستگاه دهشت انگيز مدعيان حقوق بشر هر لحظه صدايشان بلندتر بر پيكر بي جان آنان فرود مي آيد،‌آن هم چه فرود آمدني. وقتي اعضاي جدا شده علاوه بر دادن گزارش روابط خشونت آميز و عاري از حقوق بشر،‌جلوي ميكروفونهاي مختلف به مصاحبه پرداختند،‌ تیر خلاص را زدند و سايت ها و نشريه هاي رجوي را به ياوه گويي وادار نمودند تا بور شدنشان را به حد اعلاي خود برسانند. وقتي كه سر تيتر سايت همبستگي مي شود،‌هنرمند مشهور و آوازه خوان اعلاميه ديدبان حقوق بشر را ناعدالتي و ظلم تعبير كرد،‌ ريشخند ها فزوني مي يابد و وقتي از فلان نماينده پارلمان انگلیس در حمایت از خود ‌،نام مي برد،‌ياوه گويي را.
مگر قرار بود جز مرضيه خواننده و نماينده دسته چندم فلان پارلمان،‌چه كسي از شما حمايت كند؟! از قديم گفته اند،‌شاهد روباه دمش است! حالا قصه مريم عضدانلو است كه تنها مانده بي مسعود! بايد همين اقطاب1 به صحنه بيايند،‌ چون ديگر فردي نيست كه بيايد و جلوي دفتر ديدبان حقوق بشر اقدام به خودسوزي كند! ديگر خبري از حمايت هاي آنچناني در فرانسه و آلمان نمي باشد. اصل اعتماد برادرانه و حداقل اطلاعات متعلق به موقعيت در حصار بودن افراد و اعضا بود كه با رهايي از حصار تشكيلاتي منتفي گشته و ديگر دوران بيداري و به هوش آمدن اعضا رسيده و صليب به دوش كشيدن در اين دوره جز به اسارت رفتن و خفت و خواري به دوش كشيدن ثمره ديگري در بر ندارد. زمان آوازه خوان حامي داشتن براي جذب طرفداران آن صدا خيلي وقت است به اتمام رسيده و اكنون رجوي و فرقه اش در نوك پيكان تكميل ليست هاي تروريستي دنيا قرار دارند و راز زندانهاي مخوف و گشتاپوي آنان بر ملا گشته و آب رفته به جوي بازنخواهد گشت. بنابراين آواز و رقص و كنسرت مددكار نخواهد بود؛‌چرا كه عقلاني نيست،‌سازمان مدعي آلترناتيو بند به اين حاميان باشد!!
عجبا! از اين همه مدهوشي فرقه رجوي و رهبر و سيمرغش كه بدون تأمل در بيلان عملكردهاي گذشته و گذر از آن همه انقلابات و پروسه هاي خفت بار و پرشكست كه نتيجه اش جز بريده شدن اعضاي سرشناس و عضو شوراي فريب نبوده ،‌باز دلخوش به سرابند. گويي همانند ادامه رسواييها، مدهوشي رشد فزاينده تري در ميان آنان بخود مي گيرد. البته دور از انتظار نمي باشد. اينچنين اسارت فكري و فرقه اي،‌چون تشنه قدرت و غرق رؤياي رياست و داشتن تفكر سراب انديشي چاره اي جز بودن در چنين حالتي ندارد و بودن در اين خواب شترگونه،‌ثمره اش همين لپ لپ خوردن اطلاعيه ها و بيانيه هاي ذلت آور و بالا آوردن ياوه و پوچ گفتن است!!
بايد به خانم عضدانلو گفت ‌،مسعود را پيدا كن و دوتايي با هم تا آخر،‌صليب آرزوي قدرت را بدوش بكشيد و خود كمتر سخن بران كه در غير اين صورت به هم زدن لجن،‌بوي تعفن را بيشتر مي كند. محاكمه شدن در كشوري كه روزي آن را مهد آزادي و دموكراسي مي خواندي و با هزاران اميد به آن پناه آوردي،‌ همان به هم خوردن لجن است و رد شدن افشاگريهاي اتمي از سوي آژانس و محافل اروپايي و حمايت اسراييل از نيروهاي زبده جاسوسي كردن كه سالها،‌ در خدمت صدام به خيانت ميهن پرداخت و دست گدايي به سوي امريكا دراز كردن و در پناه قطعنامه ژنو قرار گرفتن و زير پوشش امپریالیسم،‌آلترناتيو و نوك پيكان ليستهاي تروريستي و فرقه ضد بشري بودن هم ادامه اش.
پس يك راه مانده خانم عضدانلو و آن اينكه چون ديگر مثل ندا حسني خودسوزي نيست،‌ پيشنهاد مي شود،‌ خودت جلوي سازمان ديده بان حقوق بشر بايست و مانند يك زن انقلابي!! از غم اين ناعدالتي و ستمي كه خانم مرضيه هم تأييد كرده،‌ كبريت و بنزين مهيا كن و خود را در اعتراض بسوزان!!
********
1. اقطاب،‌اصطلاحي است كه فرقه رجوي براي افرادي كه توان جذب ديگران را دارند بكار مي برد.
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا