امان از غریبی
حسن زبل
اما ازخودکشی قدیرخشت زربگم که خدا رحمتش کند , او در غریبی و بیکسی در منطقه مریوان سرباز بود, که باید گفت امان از غریبی؛بعد اسیر عراقی ها شد ,باز هم امان از غریبی, عراقی ها هم او را تحویل فرقه رجوی دادند , که بازهم درغریبی و بیکسی زندگی کند, بدون اینکه بگذارند حتی با کسی حرف بزند و درد دل کند(که امان از غریبی) بعد به اردوگاه رمادی رفت بازهم غریب و بیکس, که امان از غریبی! از آنجا هم un او را به سوئد فرستاد که مبادا از غریبی و بیکسی بیرون بیاید , چی بگم از غریبی! تو سوئد هم………
من چه کار دارم که بپرسم چه کسی تو این سالها رفت سراغ او تا یه وقت قدیر فکر نکنه هنوز سربازه ؟ کی رفت به درد دل او گوش بده تا باور کنه از مجاهدین بیرون آمده , من که خودم اینجا تو اشرف گیر م ,چه کار دارم بپرسم چند نفر رفتند سراغ قدیر تا بفهمه که از اردوگاه رمادی بیرون آمده ؟ من چه کار دارم این چیزها را بپرسم.! به من چه! من اصلا خبر ندارم!اصلا نمیدونم قدیرتو سوئد کس و کار داشت یانه , اما یه چیزی رو میدونم ؛ میدونم که الآن دیگه کس و کار بدردش نمی خوره ,چه فایده که آدم بعد از مردن اینهمه کس و کار داشته باشه و از آدم تعریف کنند که رنج کشیده یا ضرب خوب میزد و……. اصلا این حرفها به من چه! ,.
بنده بجای حرف زدن در این باره که خدای نکرده ایرادی هم به من بگیرند چند تا تست چهار گزینه ای به شما میدم شما هر کدوم نظر خودتون هست تیک بزنید مسئولیت هم با شاعر شعرها که اسم همه شون را نوشتم. اگه حرفی داشتید یا مستقیمأ به خودشان بگویید یا هم به من ایمیل بزنید تا به گوش آنها برسانم.
اما تست های چهار جوابی
1 – کدام شعر زبان حال قدیر قبل از اقدام به خودکشی بود ؟
الف- آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهم زین زندگی پایندگیست( مولوی )
ب – فریاد که گر, تشنه دراین شهر بمیرم
جز دیده کسی آبی بلبم باز نچکاند(کرمانی )
ج – چون بمیرم بجز از خون دل و گفته دلسوز
یادگاری زمن خسته جگر باز نماند( کرمانی )
د – مردن به از آن که زیست باید
بی دوست به کام دشمنانم*( عراقی )
2 – کدام شعرجواب قدیر است بعد از مرگش به پیامهای تسلیت دوستان؟
الف – نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب** آمدی
سنگ دل این زودترمیخواستی حالاچرا( شهریار)
ب – گلیم از آب چو خواهی که تا برون آری
به زیر پای عزیزان گلیم باش ,گلیم (مولوی )
ج – تا بمیرم من من به صد زاری زار
او*** نگیرد پند یارب زینهار (عطار)
د – صد بار گر از غمت بمیرم
پیوند به دیگری* نگیرم ( جامی)
3 – حرف مرحوم خشت زر با نویسنده یعنی بنده کدام گزینه میتواند باشد ؟
الف – نباید که فردا گمانی بری
که من بودم آگاه زین داوری!
ب – عمر تو بر امید فردا میرود
غافلانه سوی غوغا میرود
ج – بگفت ای پسر تلخی مردنم
به از جور روی ترش بردنم
د – هرچه گویم بعد از این ناگفتنیست
دُر چو در قعرست هم ناسفتنیست
4 – قدیر تو وصیت نامه اش روی کدام گزینه تاکید میکند ؟
الف – چون بمیرم به ره دوست مرا دفن کنید
تا چو بر من گذرد یاد کند یار قدیم( کرمانی)
ب – غم مردن نبود جان غم اندوخته را
نیست از برق خطر مزرعه سوخته را( صائب)
ج – می نوش که بعد از من و تو ماه بسی
از سلخ به غره آید از غره به سلخ ( خیام )
د – پا مکش از سر خاکم که پس از مردن هم
به رهت چشم امیدم نگران خواهد بود ( هاتف )
5 – برای اشعار زیر یک سئوال طرح کنید!
الف – اگر شیرین نباشد دستگیرم
چو شمع از سوزش بادی بمیرم( نظامی)
ب – فردای قیامت این بدان کی ماند
کان کشته دشمن است و این کشته دوس(ابوسعید)
ج – از آن ترسم که فردا رخ خراشی
که چون من عاشقی را کشته باشی( نظامی)
د – صد دهل میزنند در دل ما
بانگ آن بشنویم ما فردا( مولوی)
* منظور مجاهدین است
** در اینجا منظور مرحوم خشت زر است
*** منظور هرکسی میتواند باشد