آرزوهای یک قربانی!
ایراندیدبان
شکستهای پی در پی پروژههایی که برای هر کدام از آنها، دستگاه تبلیغاتی مجاهدین صدها هزار دلار خرج میکند تا وکلا و مهاجرین و خوانندگان را به صحنه بکشاند از یک سو و وضعیت رقتبار این گروه در عراق از سوی دیگر باعث شده است تا مجاهدین اصلیترین مهرههای گشتاپوی خود را نیز به صحنه آورند تا به همانها (جداشدگان) که تا دیروز میگفتند ارزش پاسخگویی ندارند و چند بریده مزدور بیشتر نیستند، جواب بدهند. تا آنجا که اکنون پاسخگویی به جداشدگان، بهعنوان اصلیترین استراتژی این گروه ِ به بنبست رسیده تبدیل گشته و بیرون ریختن هر آنچه در چنتۀ افراد است، مرز سرخ و وظیفۀ اصلی اعضاء و وابستگان به مجاهدین شده است.
حسن عزتی (پدر یاسر) بالاخره پس از دو سال اجازه یافته است تا متنی که حاوی اطلاعات و بافتههای دستگاه جاسوسی مجاهدین است را علیه فرزندش امضاء کند و البته در ابتدای هر بند این متن آرزوها و نظرات خود را نیز به طرز وارونه و در لفافه بیان نماید.
حسن عزتی این مطلب را (قربانی مضاعف) با ذکر یک خاطره آغاز میکند (خاطرهای که هیچ اساس و پایهای نداشته و جزو تخیلاتی است که رجوی در سر خود میپروراند) و مینویسد:
« کاظم و مهدی محمدی گیلانی خواستار به قتل رساندن پدرشان و کار گذاشتن یک بمب در دفتر کارش بودهاند که رجوی مانع شده و اجازه آن را نداده است »!
گفتن این دروغ، در مورد کسی که حکم اعدام، شکنجه و زندان اعضای منتقد خود را صادر کرده است و حسن عزتی نیز یکی از مجریان این حکم است، آن هم در این دوره که تمامی اذناب رجوی از طریق ارگان ماهوارهای این گروه بر این حکم و اجرای آن پافشاری میکنند، ناشی از حماقت گشتاپوی رجوی است.
اما هدف عزتی از بیان این دروغ این است که از همان ابتدا ماهیت خود را روشن کند و بگوید که خواستار حکم اعدام فرزندش (یاسر) به دست خود است و لابد رجوی به دلایل سیاسی اجازۀ آن را نمیدهد و یا دستش به یاسر نمیرسد.
چنین آرزویی، که نمیبایست بیش از آن، از قربانیان ایدئولوژی جهل و جنون رجوی و دستگاه خشونتبار مجاهدین انتظار داشت، تنها رابطهای است که یک پدر (در دستگاه رجوی) میتواند با فرزند جداشدهاش داشته باشد.
باید بر قربانیان فرقۀ رجوی افسوس خورد که حتی سر سوزنی از خود اراده و اختیار ندارند تا با فرزندشان (که افشاگریهایش مجاهدین را وادار به پاسخگویی نموده است) از سر نصیحتگویی و خیرخواهی سخن گویند و از همان ابتدا شمشیر آختۀ این ایدئولوژی نحس و پلید را نشان میدهند و تنها اجازه دارند در چارچوب خط ِ جاری تشکیلات، متن ِ از پیش تعیین شدۀ گشتاپوی اشرف را خطاب به فرزندشان امضاء کنند. این است آنچه رجوی تولید کرده است!
بیان همین جملات نیز پس از آن صورت میگیرد که بقایای رجوی با لطایفالحیل کوشیدند تا یاسر را خاموش کنند و از طرق دیگر بر افشاگریهای او تأثیر گذارند اما موفق نشدند. این امر نشانگر ناامیدی از روشهای فریبکارانه و مافیایی این فرقه در مورد یاسر دارد که یک نمونۀ آن، نامهای بود که مجاهدین بهطور غیرمستقیم از زبان اسماعیل وفا خطاب به وی و با ادعای کمک و پناه دادن به وی، نوشتند.
اما حسن عزتی یک آرزوی دیگر مجاهدین را بر زبان میآورد و آن اینکه ایکاش یاسر در ایران میماند و پایش به اروپا نمیرسید!
گشتاپوی مجاهدین از ابتدای دهۀ هفتاد به این سو کوشیده است تا به هر نحو ممکن صدای جداشدگان را خاموش کند. اما اکنون آنچنان به زانو در آمده که مجبور است، خط به خط اظهارات جداشدگان، که بیش از ده سال خود را در برابر آن به ناشنوایی زده بود، را پاسخ دهد. اگر چه این پاسخگویی به سبک و سیاق مجاهدین و در چاچوب مشمئز کنندۀ انقلاب ایدئولوژیک رجوی است.