ترک مبارزه مسلحانه، فریب یا واقعیت

ترک مبارزه مسلحانه، فریب یا واقعیت
محمد حسین سبحانی
03.02.2006
اخبار چند روز گذشته حاکیست که سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت بطور مخفیانه و بدون اطلاع اعضای مجاهدین، به دادگاه لوگزامبورگ اعلام نموده که از مبارزه مسلحانه و تروریستی دست خواهد کشید.
شورای مقاومت رجوی و سازمان مجاهدین که بعد از سرنگونی صدام حسین دیکتاتور عراق در آپریل 2003 ، عملاً استراتژی مبارزه مسلحانه و تروریستی را به دلیل خروج قطعی از عراق در چالش می دیدند، پروسه ای را برای مراجعه به دادگاه اتحادیه اروپا آغاز نمودند و در آن خواستار خروج از لیست گروه های تروریستی در اروپا شده اند.
ابتدا شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین این تلاش را در آمریکا آغاز نمودند، اما براساس سند منتشر شده توسط وزارت خارجه آمریکا در تاریخ 10 اکتبر 2005، سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت در لیست دائمی گروه های تروریستی جهان قرار گرفتد و تلاش های عوامفریبانه مجاهدین مبنی بر دست شستن از خونریزی و ترور مورد قبول قرار نگرفت.
بنابراین وکلای سازمان مجاهدین براساس تجربیات حقوقی گذشته سازمان مجاهدین برای خروج از لیست گروه های تروریستی در آمریکا و انگلستان، این بار به سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت پیشنهاد کرده اند که تنها راهی که ممکن است دادگاه اولیه لوگزامبورگ شکواییه مجاهدین از اتحادیه اروپا را در دستور کار قرار دهد و به مرحله بالاتر دادگاه ثانویه ارجاع دهد این است که مبارزه مسلحانه و تروریستی را ترک کند که سازمان مجاهدین نیز ظاهراً آن را پذیرفته اند.
همچنین با توجه به اینکه در روز هفتم فوریه 2006 دادگاه لوگزامبورگ قرار است تصمیم بگیرد که آیا شکایت مجاهدین را به دادگاه بالاترارجاع بدهد یا خیر، سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت این چنین تبلیغ می کنند که رای دادگاه اولیه لوگزامبورگ مبنی بر پذیرش شکایت مجاهدین از اتحادیه اروپا را به معنی خروج سازمان مجاهدین خلق از لیست گروه های تروریستی عنوان کنند و به نیروهای تشکیلاتی خودش در عراق نفس تازه ای بدهد تا قدمی برای پیمودن سربالایی های حضور مجاهدین در عراق بردارند.
البته نکته ای که بطور جدی مورد تاکید رهبری سازمان مجاهدین و شورای مقاومتش قرار گرفته، این است که نباید نیروهای سازمان در داخل عراق از چگونگی این ماجرا در دادگاه لوگزامبورگ پی ببرند، زیرا اولین پرسشی که در ذهن آنها ایجاد خواهد شد این است که اگر باید مبارزه مسلحانه و تروریستی را ترک کرد، پس چرا ما باید در عراق بمانیم؟
مگر عراق خاک آزاد شده برای پرش ارتش آزادیبخش به داخل ایران نبود؟
اگر این استراتژی به بن بست رسیده است، چرا باید نیروهای سازمان مجاهدین کماکان در عراق بمانند.
البته رهبری فرقه سازمان مجاهدین و تانک تنظیف شده این سازمان یعنی شورای ملی مقاومت به قول یک ضرب المثل ایرانی هم خر را می خواهند و هم خرما را
هم می خواهند سر مردم ایران و اپوزیسیون ضد خشونت و اتحادیه اروپا را کلاه بگذارند و هم دهانش را با خروج از لیست گروه های تروریستی شیرین کند، بدون اینکه بهایی بپردازند، بدون اینکه در این امر جدی باشند، بدون اینکه به ترک مبارزه مسلحانه اعتقاد بنیادی داشته باشند، چرا که اگر داشتند سنگر بی شرفی و خیانت را در زندان بزرگ اشرف رها می کردند و انسان های در بند آنجا را در انتخاب راهشان آزاد می گذاشتند.
چرا فرقه مجاهدین و شورای مقاومت رجوی اطلاعیه رسمی در مورد پذیرش مسئولیت بیش از دو دهه خونریزی و اعلام برکناری از رهبری این فرقه و تسلیم خود به دادگاه های بین المللی را نمی دهند؟
ضمناً اگر رجوی ها مبارزه مسلحانه و تروریستی را اشتباه می دانند، ( که اگر چنین باشد اعضای جداشده مجاهدین از آن استقبال خواهند کرد) پس چرا هنگامیکه یک دهه قبل اعضای جداشده مجاهدین، از جمله نگارنده، استراتژی مبارزه مسلحانه را به چالش کشیدند، به زندان های انفرادی و ابوغریب انداختند؟
چرا به خاطر نقد استراتژی مبارزه مسلحانه و….، حقوق بشر را در سازمان مجاهدین نقض کردید؟ خوشبختانه بعد از مدتی تاخیر، سازمان دیده بان حقوق بشر نیز گزارش مستندی را در این مورد منتشر کرد.
شورای مقاومت رجوی و سازمان مجاهدین که اکنون دور از چشم اعضای سازمان در صدد توبه و ترک مبارزه مسلحانه هستند، چندی قبل در پاسخ به مطالب نگاشته شده اینجانب ، از جمله مقاله بلند از لوله سلاح مهربانی در نمی آید ،مطلبی را در دفاع از مبارزه مسلحانه نوشت.
نشریه مجاهد شماره 599 ـ تاریخ 31 مرداد 1381 در مطلبی تحت عنوان مزدور مدعی دمکراسی بطور شفاف از مبارزه مسلحانه و تروریستی دفاع کرده است. خودتان دفاعیات شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین در دفاع از مبارزه مسلحانه را به نقل از نشریه سازمان بخوانید. مطالب داخل پرانتز و خط کشی ها از نگارنده است.
قسمتی از اظهارات و مطالب بریده مزدور سبحانی را در مصاحبه سفارشی نوری زاده ملاحظه می کنید. دم و دنبالچه های مربوط به خارج کشور از فردای دوم خرداد و به خصوص در رویارویی با عملیات سازمان یافته و حرکت های رادیکال مقاومت مردمی به یک صد زبان همین را می گفتند. شورای ملی مقاومت در قطعنامه 25 فروردین 1378 خود گفت: تهاجمات قهرمانانه رزمندگان داخل کشور به مراکز سرکوب رژیم ( بخوانید خمپاره زنی به محلهای عمومی، یا اگر خمپاره زنی به مراکز نظامی و امنیتی بوده حداقل به کشته شدن مردم عادی نیز منجر شده است، البته بدیهی است که نگارنده اساساً اعتقاد دارد حتی با دشمن نیز نباید با ترور و و خشونت مقابله کرد ) یا حداقل در سال 1377 فراز جدیدی از اوج گیری مقاومت انقلابی در میهن اسیر بود. در نقطه مقابل شور و شوق توده های مردم، دنباله ها و آلت دستهای خیانتکار رژیم در خارج کشور با فرومایگی بسیار، برای خوشرقصی در برابر ارتجاع یا خوشآمد محافل استعماری به محکوم کردن عملیات درخشان مقاومت مبادرت کرده اند.
خود مقایسه کنید اکنون با تلاش های عوامفریبانه مجاهدین برای خروج از لیست گروه های تروریستی چه کسی برای استعمار و ارتجاع خوشرقصی و خوش آمد می گوید؟
اساساً ممکن است فرقه مجاهدین بگوید استعمار و کشور استعماری کیست؟
اگر منظورتان آمریکا است، پس چرا شتابان سر بر آستان بوسـی گذاشته اید و استعمار (به قول رجـوی ) این آستانبوسی را نمی پذیرد.
در ادامه همین مطلب نشریه مجاهد شماره 599 ـ تاریخ 31 مرداد 1381 تحت عنوان مزدور مدعی دمکراسی به نقل از شورای ملی مقاومت نوشته است:
شورای ملی مقاومت همچنین در بیانیه اجلاس 30 خرداد 1379 گفته است: واقعیت این است که در فقدان عملیات مسلحانه و حرکت های رادیکال مردمی، ولی فقیه می توانست خاتمی و دارو دسته اش او را به سهولت از صحنه سیاسی حذف کند. بنابراین خصومت و کینه توزی سفله آخوندها علیه مقاومت انقلابی و مبارزه مسلحانه تعجبی بر نمی انگیزد و جالب این است که تا آخرین روز حضور وی در مناسبات ارتش آزادیبخش در سال 1371، هرگز و هیچ گاه، حتی یک جمله و یک کلمه هم در ارتباط با استراتژی و مبارزه مسلحانه در هیچ نشست یا نوشته ای بر زبان نرانده بود.
در مورداین پرسش وجود دارد که پس این مزدور مدعی دمکراسی از سال 1371 و 1380 در کجا و کدام محل ها، و به چه دلیل زندانی بوده است؟
من از پرسش بالا که حق شخصی خودم می باشد،موقتاً می گذرم و فرض می گیریم که شما به هر دلیل ادعاهای خود در دفاع از مبارزه مسلحانه که در بیانیه گروه تروریستی شورای ملی مقاومت در مطالب فوق آورده اید، پس گرفته اید. بنابراین پرسشی دیگر را از رجوی ها مطرح می کنم:
مگر سازمان مجاهدین در 28 خرداد 1360 در اطلاعیه شماره 32 خود در نشریه شماره 127 مجاهد، شروع مبارزه مسلحانه و تروریستی را اعلام نکرد؟
چرا در تاریخ هفتم فوریه 2006 برابر با 18 بهمن، همزمان با دادگاه لوگزامبورگ در یک اطلاعیه رسمی پایان مبارزه مسلحانه و تروریستی را اعلام نمی کنید؟ شاید نگران هستید که ممکن است بدین ترتیب با پذیرش مسئولیت مبارزه مسلحانه و تروریستی در سه دهه گذشته و همچنین نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین تحویل دادگاه های بین المللی شوید؟

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا