جام جهانی سمبلی منحصر به فرد از وحدت ملی

جام جهانی سمبلی منحصر به فرد از وحدت ملی
جمشيد طهماسبی
ورزش فوتبال نقش انکار پذیری در ایجاد همبستگی ویاری رساندن به هویت یابی ملی دارد بهترین مثالی که در این زمینه می توان آورد پیروزی تیم فوتبال آلمان در جام جهانی 1954 است آلمان شکست خورده در جنگ جهانی دوم توسط تیم فوتبالش توانست، در آن دوره چهره دیگری از خود برای جهانیان به نمایش بگذارد.
همانطور که حضور تیم ملی فوتبال ایران در رقابتهای 1998 فرانسه نیز فرصتی بود تا کشور ما نیز از این طریق چهره واقعی خود را به جهانیان نشان دهد، اگر چه بازی ایران و آمریکا در آن زمان از حساسیت زیادی برخوردار بود اما شاهد بودیم که زمینه گشایش روابط غیر خصمانه را تا حدودی توانست فراهم کند.
امروز هم اتفاقا حضور تیم ملی ایران در جام جهانی این دوره با توجه به شرایط خطیری که ميهنمان در آن قرار دارد از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است وقبل از هر چیزجدای از نتیجه بازی ها فکر می کنم این حضور فرصتی رامي تواند فراهم کند تا چهره واقعی ایرانی را که می خواهد به قوانین بین المللی احترام بگذارد ودر مناسبات جهانی شرکت کند با استفاده از اين شرايط بتوان به نمايش گذاشت.
ومن فکر می کنم اگر این پیام را تیم ملی کشورمان بتواند به خوبی در این بستر مناسب جهانی منعکس کند رسالت خودش را انجام داده وحضور گسترده ایرانیان از داخل وخارج کشور با دیدگاههای سیاسی متفاوت هم فکر می کنم نشانگر همین رسالت است.
وفکر می کنم این است که نهایتا در خاطره خواهد ماند نمی خواهم بگویم که پیروزی مهم نیست من هم دوست دارم و آرزو می کنم که تیم ملی ما برنده شود اما مهمتر از آن پیامی است که حامل آن می باشد و اگر درتحقق این امر موفق باشند بازگشت به خانه با هر نتیجه ای در بازی ديگر زياد مهم نيست چرا که افتخار بسیار بزرگ تری خلق کرده.
ولی در کنار وحاشیه خلق این تابلو زیبا که همراه با شور وشعف گسترده ایرانیان است متاسفانه باز هم شاهد لکه ننگ هر چند غیر قابل توجه ای هستیم که در صحنه مطبوعات و همچنين در زمان برگزاری مسابقه ایران و مکزیک در نورنبرگ شاهد آن بوديم.
مریم رجوی و مجاهدين پرت افتاده از خلق با فرستادن پیام به تجمع لابی اسرائیلی که برای مخدوش کردن تیم ملی ایران جمع شده بودند ويا با ابراز خرسندی در برنامه تلویزیونی خود از شکست تيم ملی ایران در برابر مکزیک و بالاخره در سایتهای اینترنتی ماهیت خود را در تقابل با خواست تمام ایرانیان از زبان فردی به نام« محمد هادی » چنین بیان کردند :
« در میان ایرانیان خارج از کشور، تهرانجلس مانند همیشه برای حاکمان تهران سنگ تمام گذاشت و بهمین دلیل از در و دیوار آهنگ و ترانه های ای ایران ای ایران! جانم فدای ایران و… میبارید و دست اندرکاران محترم-وبعضاً مامور- اصلاً بروی مبارک و بیکران خود نمیاوردند که چرا فقط در زمین فوتبال و تنها در زمان مسابقات جام جهانی است که اینان یاد وطن اسیر و بر باد و از یاد رفتۀ خود میافتند و چگونه است که فقط فقط از این طریق به تخلیه احساس و عواطف میهن پرستی انباشته شدۀ خود میپردازند »
و در جایی ديگر:
« در بحبوبۀ مسائل اتمیِ رژیم و اعمال فشارهای بین المللی بر آخوندها، بار دیگر رژیم بکمک عوامل خود در رسانه های برون مرزی توانست بسیاری از ایرانیان خارج از کشور را همراه با توپ فوتبال در زمین ملّی گرایی و ایراندوستی و.. برقص و پایکوبی و فریاد ایران! ایران! وا دارد »
البته علت چنین هرزه دارایی وبیرون ریختن درونمایه کثیف در لابه لای کلمات کاملا روشن است چرا که در شرایطی که بر طبل جنگ وآتش معرکه اتمی می کوبیدند این رویداد و حضور یکپارچه ایرانیان وپیام آن به مثابه طناب داری برای آنها می باشد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا