در چند و چون پدیده فرصت طلبی
ایراندیدبان
فرصت طلبی و تلاش برای موج سواری از حوادث، وقتی پیش میآید که یک فرد یا گروه فاقد تواناییهای لازم برای رسیدن به اهدافش باشد و برای جبران این ناتوانیها، همواره مترصد یافتن فرصتهایی است که یا به بهره برداری از آنها بپردازد و یا با همسان سازی آنها با اهداف و شعارهایش، وانمود کند که موفق به این بهره برداری شده است.
این اقدامات زبونانه که توسط بی ریشهترین جریانات انجام میشود از این ایده برآمده است که هنگامی که پدیدهای زیر نور پروژکتورها قرار گرفته است، بهترین موقعیت است که هم زمان، خود را در معرض نور آن پروژکتورها قرار دهد تا شاید کسی متوجه او شود.
اما غالباً این یک رویه آزار دهنده است و کسانی که تماشاگر سن میباشند، از ساز ناهماهنگ و شکلک درآوردن فردی که بی موقع زیر نور قرار گرفته است منزجر میشوند و طبعاً به عقدههای متراکمی که وی را برای جلب توجه به چنین کاری وا داشته است پی میبرند.
با همین توضیحات است که باید به سراغ بررسی تلاش مجاهدین برای بهره برداری از مراسم چهارشنبه سوری رفت.
قبل از این بررسی بایستی به این نکته جالب توجه اشاره کرد که مجاهدین حتی در فرصت طلبی و تلاش برای موج سواری نیز ناکام ماندند و بنا بر شواهد و مشاهدات فراوان، امسال چهارشنبه سوری با آرامشی بسیار بیشتر از سال گذشته برگزار شد و بنا بر اعلام مراجع رسمی انتظامی و بهداری، حتی میزان سوانح امسال کاهش 60 درصدی نسبت به سال گذشته داشته است. این کاهش علیرغم همۀ پیغامهایی (که مجال بررسی آنها در این مطلب نیست) که به همراه خود دارد، نشان میدهد کسانی که در تهیه و تدوین تاکتیکهایی اینچنینی، در گروه تروریستی مجاهدین نشستهاند، تا چه اندازه دور از مسائل اجتماعی هستند و تا چه میزان به وارونه نگری خود خو گرفتهاند…
به هر روی جدای از تحلیل فرصت طلبی مجاهدین که باعث گردید به شکلک در آوردن در زیر نور پروژکتورهایی که بر روی این موضوع روشن شده بود، بپردازند، باند رجوی هدف گذاریهای دیگری نیز برای چنین تلاشی انجام داده بود.
از جمله مهمترین این اهداف، ایجاد جنب و جوش و سرگرم کردن نیروهای واخورده و روحیه باخته در اردوگاه اشرف بود. در واقع تمام هیاهویی که به نحوی میخواست وانمود کند که هم اکنون در سطح جامعه در جریان است، به این خاطر بود که آن را به اشرف تسری بدهد و یخ نیروها را باز کند و با انجام مراسم و مصاحبههای متعدد و متنوع در این ده روز، بخش اعظمی از نیروها را درگیر کاری کرد که فکر میکردند که ما به ازای اجتماعی دارد و امیدوار بودند این همان راهی باشد که آنها را از انبوه بحرانها و بن بستها نجات دهد.
البته هدف دیگری را نیز دنبال میکردند و آن این که با فراخوان ابلهانه در مورد چهارشنبه سوری (سنتی که هر ساله برگزار میشود و نیاز به فراخوان کسی ندارد) توجه محافل خبری را به خود جلب کنند و اینگونه القاء نمایند که بر اثر فراخوان آنها بوده است که این مراسم برپا و یا به خشونت کشیده میشود.
صرف نظر از این که تمامی رسانههای بین المللی با اینگونه روشهای فریب کارانه و صد البته احمقانۀ دار و دستۀ رجوی آشنایی دارند، آنها به خوبی و از نزدیک با مسائل اجتماعی ایران آشنا هستند، لذا وقعی به این سر و صدای بیهوده ننهادند و البته دستگاه منگول رجوی نیز با فهم این موضوع صدایش را در نیاورد.
به هر حال آنچه باقی میماند اینکه روشهای فریبکارانه رجوی، اصولاً مصرف داخلی دارد و برای سر کار گذاشتن تعدادی آدم چشم و گوش بسته و شدیداً سانسور شده طرح ریزی میشود، لذا باید بار دیگر بر این نکته تأکید کرد که به محض آن که نیروهای مستقر در اردوگاه اشرف، در جریان آزاد اطلاعات قرار بگیرند و از نزدیک با واقعیتها روبرو شوند، به فریب کاریهای باند رجوی پشت خواهند کرد. از این رو باید به موازات روشنگریهایی که برای افکار عمومی نسبت به درون اشرف صورت میگیرد، برای انتقال اطلاعات و روشنگری به درون اشرف که دشمن بزرگ مجاهدین است کوشید.