نباید به صاحب صدایی که حامی تروریستهاست دل بست
جعفر خوئی، بیست و یکم آوریل
در مقالات زیادی که در رابطه با سازمان تروریستی مجاهدین از سوی جداشدگان به رشته تحریر درآمده، این مطلب به اشکال مختلف به چشم می خورد که نویسندگان مقالات سعی می کنند و یا بر این باورند که همه خیانتها ، جنایتها ، رذالتها وغیره را مسعود رجوی مرتکب شده و تنها او را و یا مسبب اصلی این فجایع معرفی می کنند. ولی بطلان این باور بعد از حمله جنایتکارانه آمریکا به عراق و مفقود الاثر شدن رجوی تروریست ،( و یا در حال آب خنک خوردن در زندان آمریکائیان در عراق ) ثابت شد. علی رغم سه سال از بی سر شدن باند مافیایی مجاهدین، در بر همان پاشنه خیانت و وطن فروشی مجاهدین می چرخد. در این سه سال کسی حتا یک کلمه از رجوی نشنیده است. آیا عملکرد سه ساله مجاهدین بعد ازحمله آمریکا با پیش از حمله تغییر کیفی کرده است. به نظر من عملکردشان به مراتب وطن فروشانه تر و در برخوردشان با مخالفین و به ویژه با جداشدگان رذیلانه تر شده است. سئوال این است که آیا در عرض این سه سال نقش شخص رجوی دراعمال رذالت پیشه سازمان به چه میزان است به گمان من، هیچ. پس این چه عاملی است که بدون رجوی نیزدستگاه جهنمی مجاهدین همچنان اعمال و رفتار پیشین را ادامه می دهد. این سئوالی است که در آینده به آن پرداخته خواهد شد.
غرض از اشاره به موضوع بالا این است که چراعده ای از دوستان جداشده جهت شرکت در کنسرت این عجوزه به فرانسه رفتند. آیا در رفتار و کردار مرضیه مجاهد تغییراتی مشاهده کرده بودند اگر آری لطفا بگویند تا ما نیز روشن شویم. لازم به ذکر است که پیام مرضیه بمناسبت آغاز سال 1385 به مریم و رجوی تروریسست ماهیت او را برملا می کند. چرا این دوستان دچار این توهم شده بودند که مرضیه این عنصرپلید لایق این است که هم تروریستها و هم جداشدگان برای او دست و پا بشکنند و برای او هورا بکشند و کف بزنند. البته می گویند که باید: از این حرکت آزادمنشانه و دمکراتیک و راهگشایانه کانون آوا جهت شکستن حصارهای ذهنی نیروهای اسیر اندیشه فرقه ای قویا استقبال کرده و از آن تقدیر می نماید.. وقتی من می گویم این دوستان دررابطه با مرضیه دچارتوهم شده بودند اغراق نگفته ام زیرا این دوستان می گویند به آنجا رفته بودند تا حصارهای ذهنی تروریستها را بشکنند. آیا این دوستان نمی دانستند که مرضیه با 82 سال سن توان لباس پوشیدن به تنهایی را ندارد چه برسد به اینکه کنسرتی برگزار بکند که فقط کرایه سالن آن بیش از20/000 یورو باشد و دهها هزار یورو نیز هزینه ارکسرمعروف فرانسه باشد آیا واقعا این دوستان می پنداشتند مرضیه نسبت به مجاهدین توهم دارد. نه، او کسی است که در کنسرت لندن، پسرش محمود را که فقط به آنجا رفته بود بگوید و گفت که مادرچرا برای تروریستها می خوانی ، در مقابل چشمان مرضیه پسرش را گشتاپوی مجاهدین تا آنجایی که می خورد کتک زدند ولی از مرضیه رذالت پیشه صدایی در نیامد:
در اطلاعیه کانون آوا آمده : درحالیکه بلیط این کنسرت را از قبل تهیه کرده بودند با کمال تعجب با تعدادی از مسئولین این سازمان مواجه شدند که مانع ورود آنها به این جلسه می شدند همانطور که در بالا اشاره کردم این دوستان خودشان دچار حصار ذهنی هستند اگر غیر از این بود نباید با مواجه شدن ایادی تروریستها تعجب می کردند. و بازدر توهمی دیگر نسبت به دیگر جیره خواران شورا یعنی منوچهرهزارخانی و مهدی سامع، ازیک عضو اسبق شورا بنام فریبا هشترودی که او نیز برای دیدن و کف زدن به مرضیه عجوزه رفته بود! ،خواستند که : این فضای غیر دمکراتیک را به آقایان منوچهر هزارخانی و مهدی سامع و دیگر اعضای شورای ملی مقاومت اطلاع دهند این دوستان باور دارند مرضیه ای که حامی تروریستهاست: یک خواننده ملی است. خانم مرضیه نزدیک به پنجاه سال است که در صحنه هنر اصيل ايران حضور برجسته اي دارد….. مرضیه به تمامی مردم ایران تعلق دارد و ما نیز جزئی کوچک از مردم ایران هستیم. یا آقای شمس حائری یکی از علل شرکت در کنسرت را اینگونه توضیح می دهند : ما می خواستیم با شرکت خود سوراخی در این دیوار بتونی ایجاد کنیم و تابو تماس را بشکنیم و…. ما می خواستیم با شرکت خود در این کنسرت، دوری آنها را از خشونت و تروریسم تبریک بگوئیم. کدام دوری از خشونت ؟!
من که یکی از همان ایرانی ها هستم مرضیه را یک شارلاتان می شناسم زیرا زنی که در سن 76 سالگی، پسرش را در مقابل چشمانش کتک بزنند و او یک آخ هم نگوید که هیچ درپیام نوروزی سال 1385 به مریم قجر تروریست و رجوی جنایتکار با نام سرداربزرگ تبریک بگوید. همین مرضیه قبل از حمله آمریکا به عراق به همراه مریم ازعراق خارج شده بود و در مصاحبه با رایو پژواک بند را آب داد و مشخص شد ایشان ازعراق فرارکرده اند. آیا همین مرضیه نبود وقتیکه در عراق بود برای پسران جنایتکار صدام کنسرت اجرا کرد و در مصاحبه های متعدد از تلویزیون مجاهدین تروریست گلوی خود را پاره می کرد و با لجن پراکنی بر علیه جداشدگان قسم یاد می کرد که تا آخرین قطره خونش در عراق نزد رزمندگان ( صدام ) خواهد ماند. ( تمامی خزعبلات مرضیه که از تلویزیون مجاهدین پخش شده در بایگانی موجود است ) ولی دیدیم که قبل ازسرنگونی اربابشان صدام حسین به همراه چند صد جنایتکار و شکنجه گرمجاهدین پا به فرار گذاشتند. آیا این دوستان باور ندارند که با گذشت سه سال از غیبت رجوی در، روی همان پاشنه می چرخد و به عینه می بینند که بدون رجوی دیگر تروریستها توان وطن فروشی و خیانتهایشان و رذالت هایشان اگراز رجوی بیشتر نباشد کمتر هم نیست.
تیتر مقاله مهدی خوشحال از همه چندش آورتراست آقای مهدی خوشحال کنسرت مرضیه حامی تروریستها را آخرین آواز قو می نامد! البته امیدوارم با جغد اشتباه کرده باشند. آقای خوشحال سعی می کند مرضیه را از باند تروریستی مجاهدین جدا تلقی کند و با توهم به اینکه گویا مرضیه شخصا اقدام به این کار کرده است. بدین خاطر می گوید : با همين خيالِ خوش و پيشداوري، خود را راس ساعت 30/20 در مقابل گيشه رسانديم و با ارائه بليط ورودي، خواستار ورود به سالن کنسرت شديم.
در مقاله بهزاد علیشاهی می خوانیم : و چه خوب گفته است خانم میترا یوسفی در موردش (مرضیه) که :
گویا دیگربار منافقین پیشانی سیاه به صرفه بیرون آوردن مرضیه از انبار افتاده اند و لابد یک سری دوپینگ، دود و دم، تمرین و مراقبت های ویژه برایش تدارک دیده اند تا چند ساعتی برپای دارندش و بتواند مجیز « لیدی مکبث » عصر جدید را هم بگوید. به اضافه ی صحبت های درگوشی به تحریک جاه طلبی، وسوسه ی تداعی روزی که علی آباد هم شهری بود! و مرضیه راستی راستی هنرمند و خواننده یی با ملاء واقعی و اجتماعی. در ترانه هایش منتظر وفا و یاری بود! ( دریغا حال با 180 درجه تغییر، یار و یاور قلع وقمع عشق و وفا وعاطفه شده، ازهنرمندی به مطربی، به قول پسرش برای« گرگها » نزول کرده است). بله مرضیه الان این موجود است و نه هنرمند نه ملی. مرضیه ای که روی تانک خواند ، مرضیه ای که برای مریم رجوی خواند ، مرضیه ای که در انتهای خواندنش در المپیاد فرانسه میگوید : و يك مسئله خيلي خيلي مهم بهتون بگم درسته من خواندم در المپيا ولي گردانندگان اين كار امشب, مجاهدين خلق بود. اذهان این مردم به هیچ صدایی که صاحب صدایش با خائنین باشد دل نخواهد بست.