مروری بر اظهارات آقای جعفر زاده

مروری بر اظهارات آقای جعفر زاده
ابراهیم خدابنده اردیبهشت 1385


پایگاه اینترنتی همبستگی ملی (مرتبط با سازمان مجاهدین خلق) در تاریخ دوشنبه 28 فروردین 1385 به نقل از هفته نامه های انگلیسی ساندی تایمز و ساندی تلگراف و از قول آقای علیرضا جعفر زاده از مسؤولین روابط بین المللی سازمان مجاهدین خلق مطلبی تحت عنوان ایران در سال گذشته 14 پروژه بزرگ و چندین پروژه کوچکتر را انجام داده است. آورده است.
در این مطلب از موضع افشا گرانه در خصوص برنامه های هسته ای ایران و در واکنشی بر علیه جمهوری اسلامی مواردی بیان شده که فکر کردم بد نیست جمله به جمله مرور شده و به محتوای آن پرداخته شود:
دانشگاه امام حسین یک بخش ویژه فیزیک هسته ای دارد – لازم به ذکر است که دانشگاه امام حسین بعد از انقلاب و مستقل از هر کمک خارجی تأسیس شده و وجود این دانشگاه و خصوصا بخش ویژه فیزیک هسته ای آن نه تنها جرم محسوب نمیشود بلکه قبل از هر چیز جزو دستاوردهای علمی و فنی ایران بعد از انقلاب محسوب میگردد.
فریدون عباسی 48 ساله، رئیس این بخش است که در جنگ ایران و عراق شرکت داشته است –این فرد تحصیل کرده داخل کشور است و شرکت او در جنگ بر علیه تجاوز خارجی و در دفاع از خاک میهن قطعا نمیتواند مایه شرمساری او باشد. کما اینکه شرکت در جنگ مربوطه در آنطرف مرز و در کنار صدام حسین دشمن متجاوز هم نمیتواند موجب مباهات سازمان مجاهدین خلق و رهبری آن گردد.
وی بر انتقال چندین کارشناس هسته ای از چند مؤسسه دیگر به دانشگاه امام حسین نظارت کرده است – اگر ایرادی در این کار مشاهده میشود فوق العاده مایل به دانستن جزئیات مربوط به آن هستم.
یک مهره کلیدی محسن فخری زاده 45 ساله مهندس هسته ای می باشد – این فرد هم تحصیل کرده داخل کشور است و تصور نمیکنم مهندس هسته ای بودن در هیچ کجای دنیا جرم محسوب شود.
فرد دیگر به نام منصور اصغری 48 ساله یک متخصص لیزر است – این فرد نیز مثل مورد بالا تحصیل کرده داخل کشور بوده و قطعا او را هم نمیتوان به جرم تخصصش متهم کرد.
این دو نفر در دانشگاه امام حسین تدریس میکنند – هر چه تلاش کردم اشکال این کار را بفهمم به جایی نرسیدم. بد نیست برای کسانی که خوب متوجه نمیشوند بیشتر توضیح داده شود.
آنها در مرکز آمادگی تکنولوژی وزارت دفاع مستقر هستند – اولا اشکالش چیست؟ ثانیا اگر آنها در دانشگاه مربوطه تدریس میکنند پس چگونه در جای دیگری مستقر هستند؟
جایی که رژیم ایران اجازه بازدید از آن را به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی نداده است – همانطور که در اخبار هم مشهود است کلا آژانس هیچ مشکلی با برنامه های هسته ای ایران نداشته و همیشه اعلام کرده است که ایران در خصوص بازدید بازرسان همه گونه همکاری را به عمل آورده است. البته این صرفا خواست سیاسی آمریکا و اسرائیل و سازمان مجاهدین خلق است که رو در روی بقیه دنیا و بطور خاص قاطبه ملت ایران معتقدند حتی تحقیقات هسته ای نیز باید در ایران متوقف شده و در حد مطالعات یک بخش فیزیک هسته ای در یک دانشگاه هم کاری صورت نپذیرد.
فریدون عباسی اخیرا بر آزمایشاتی در رابطه با تشعشعات قوی نوترونها توسط یک ژنراتور نوترونی نظارت داشته است – اشکال این کار را هم متوجه نمیشوم. قاعدتا در بخش فیزیک هسته ای یک دانشگاه یک سری آزمایشات هم انجام میدهند.
کارهای دیگر بر روی اکسید بریلیوم، غنی سازی لیزری، آزمایشات ماشه هسته ای و آزمایشات نوترونی بر روی سایر اجزای بمب اتمی متمرکز است – بالاخره به اصل مطلب رسیدیم و نتیجه گیری شد که ایران دارد بمب اتمی میسازد. معلوم نیست که از مقدمات فوق چگونه میشود به ساخت بمب اتمی رسید. البته سازمان مجاهدین خلق طبق معمول وارد جزئیات نشده و به کلی گویی اکتفا کرده است. کما اینکه جزئیات به اصطلاح راه حل سوم نیز هرگز بیان نشده است. به نظر میرسد سازمان مجاهدین خلق مردم ایران را اعضای تشکیلات فرض کرده که هر چه گفت بدون چون و چرا و بدون توضیح و وارد شدن در جزئیات بپذیرند و یا شاید هم اصلا در اظهارات نمایندگان سازمان، مردم ایران تنها کسانی هستند که به حساب نیامده و مخاطب مطالب نیستند و صرفا جلب توجه غرب و خصوصا آمریکا مد نظر است.
رژیم ایران یک برنامه هسته ای نظامی را بطور موازی و مخفی به پیش میبرد – تصور نمیکنم کس دیگری حتی سرسخت ترین مخالفین برنامه های هسته ای ایران مدعی باشند که ایران هم اکنون در حال پیش بردن برنامه های هسته ای نظامی است. این جمله تنها و تنها برای دادن خوراک تبلیغی به آمریکا و اسرائیل که مخاطبین اصلی به اصطلاح راه حل سوم هم هستند بیان شده است و قطعا نمیتواند مصرف دیگری داشته باشد.
بر اساس منابعی در داخل ایران، سپاه پاسداران در حال ساختن تأسیسات زیر زمینی است تا در شرایطی که تأسیسات هسته ای شناخته شده رژیم ایران نابود شوند، آنان را بکار بگیرد – حرف اصلی بعد از آن همه مقدمه چینی های نا مربوط اینجا زده شده است. به صورت خیلی واضح و روشن حمله به تأسیسات هسته ای ایران و نابود کردن آنها از آمریکا درخواست شده و یا حد اقل جواز آن تا جایی که به سازمان مجاهدین خلق مربوط میشود صادر گردیده است. حتی پیشاپیش هشدار داده است که نابودی تأسیسات شناخته شده فعلی پایان کار آمریکا نبوده و باید از این هم جلوتر رفته و ظاهرا به بهانه تأسیسات زیر زمینی به تهاجم و اشغال ایران نیز مبادرت ورزد.
رژیم ایران در سال گذشته 14 پروژه بزرگ و چندین پروژه کوچکتر را انجام داده است – برای ملت ایران البته جای بسی مباهات و غرور است که فرزندان این مرز و بوم که دانش و امکاناتشان تماما بومی و متعلق به داخل کشور بوده و سن هیچیک به متوسط سن اعضای سازمان هم نمیرسد به چنین دستاوردهایی آنهم بدون کمک خارجی دست یافته اند.
برخی از آنها به منظور ایجاد تأسیسات هسته ای و برخی دیگر برای انبار داری تسلیحات در نظر گرفته شده اند – تصور نمیکنم به غیر از آمریکا و اسرائیل و کشورهایی که بهر تقدیر مجبور به تمکین در مقابل آمریکا هستند کس دیگری خریدار این حرف ها باشد. قطعا در داخل کشور این گونه خوش خدمتی های هسته ای برای جلب نظر آمریکا و دعوتش به اقدام نظامی علیه ایران به جز ایجاد تنفر هرچه بیشتر از سازمان مجاهدین خلق و سیاستها و عملکردهای آن ثمر دیگری نخواهد داشت. گو اینکه سازمان در گذشته با رفتن به عراق و همدست شدن با دشمن مردم ایران قید آخرین ذرات مشروعیت مردمی خود را هم زده بود و لذا دیگر حسابی برای نظرات مردم خصوصا در داخل کشور باز نمیکند.
اما در پایان مایلم چند جمله خطاب به علیرضا و سایر همکاران سابق از روی تجارب شخصی ام بیان کنم. ما همیشه عادت کرده بودیم که هر آنچه را دیکته میکنند بدون ذره ای تأمل و بررسی انجام داده و یا بازگو نماییم. فکر نمیکنم اشکالی داشته باشد که تا جایی که برایتان امکان دارد لااقل در جریان موضع گیریهای سایر شخصیت ها و نیروهای اپوزیسیون ایرانی چه در داخل و چه در خارج از کشور قرار گرفته و مواضعشان را تجزیه و تحلیل نمائید. لطفا کلاه خودتان را قاضی کنید. آیا دیده اید که حتي راست سلطنت طلب هم اینچنین تلاش کند تا آمریکا را به تهاجم نظامی علیه ایران، آنهم فراتر از صرفا نابود کردن تأسیسات هسته ای، ترغیب و تشویق کرده و تلاش کند تا به هر ترتیبی شده بهانه ای برایش جور نماید؟ آیا هرگز از خودتان پرسیده اید که سیاست و عملکرد سازمان منافع چه کسی را به لحاظ بین المللی تأمین میکند؟ آیا مشی فعلی سازمان انطباقی با مشی آن تشکیلات آرمانی که روزگاری میشناختیم و به آن جذب شده و همه چیز خود را برایش گذاشتیم دارد؟ تصور میکنید که چند درصد از مردم ایران مواضع سازمان مجاهدین خلق را خصوصا در مورد پرونده هسته ای مورد تأیید قرار میدهند؟ آیا اصلا برای سازمان اهمیتی دارد که مردم ایران چه میگویند و چه میخواهند و چه نظری دارند؟ اگر پاسخ به این سؤالات را بخوبی میدانید و همچنان راه فعلی را انتخاب کرده اید حرفی ندارم. ولی مشکل اینجاست که بر اساس جو و فضای داخل تشکیلات، فرد اصلا به خودش اجازه نمیدهد که به این سؤالات حتی فکر کند چه برسد به اینکه آنها را مطرح نموده و خواهان پاسخ از مسؤولین سازمان باشد. تنها توصیه من به دوستان در خصوص اظهاراتشان اینست که قبل از بیان آنها بد نیست پیرامون آنها فکر و مطالعه به عمل آورده و با چشمان باز حرکت کنید و بیاندیشید که نفع چه کسی را در برابر چه کسی دنبال مینمایید. استراتژی سرمایه گذاری روی جنگ ایران و عراق به شکست انجامید. از سرمایه گذاری روی شکاف بین ایران و آمریکا بر سر پرونده هسته ای هم سودی حاصل نخواهد شد. آیا بهتر نیست بر اساس تعالیم اولیه سازمان مجددا تکیه را صرفا بر خدا و خلق بنا نهاده و هرگز دل به امید های واهی و امدادهای دشمنان قسم خورده ایران و ایرانی نیست؟

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا