آقای صفوی و اعتراف و ناله ها!
نقدی بر مقاله ی نامه به سردبیر روزنامه ی واشنگتن تایمز از علی صفوی
بارها و بارها این نکته به فرقه ی رجوی گوش زد شده که عاقبت مزدوری چیزی جز نابودی و رسوایی نیست و با آوردن نمونه ی زنده ی تاریخی مثل صدام و طالبان و.. به خوبی می توان دریافت برای مستکبرین استفاده از مهره های این چنینی، مقطعی و برای پیش برد منافع سلطه جویانه خودشان است نه پیروی از سیاست دموکراسی و شعارهایی که سر می دهند، فرقه ی غافل مجاهدین اگر چه متوجه این موضوع شده ولیکن کینه اش نسبت به ملت ایران آن چنان زیاد است که چشم بر واقعیت بسته و با شتاب به سمت سرنوشت محتوم پیش می رود. علی صفوی درمقاله ای تحت عنوان نامه ای به سردبیر واشنگتن تایمز در تاریخ 17/2/85 سرمقاله ایران و سیاست کلینتون را با قلم شکسته خود چنین می نویسد. برچسب تروریستی علیه نیروی محوری مقاومت ؛یعنی، مجاهدین پتانسیل های آن را قفل کرده و به طور جدی بر سر راه تغییر دموکراتیک در ایران مانع ایجاد کرده و در جای دیگر با یادآوری مزدوری فرقه برای امریکا می گوید مجاهدین نقش تعیین کننده ای در افشای برنامه ی مخفی تسلیحاتی تهران ایفا نموده و به عنوان یک مانع بزرگ بر سر راه تلاش های آخوندها برای صدور ایدئولوژی افراطی شان به عراق عملکرده است.
در این چند سطر جناب صفوی آینده ی محتوم رجوی را بر می شمارد، تحت این عنوان که جادادن نام فرقه در لیست تروریستی پتانسیل هاشان را قفل کرده! اگر چه وی ماندن در لیست رامانع فعالیت ای تروریستی می داند؛اما، افکار عمومی دنیا خوب می دانند، افشای چهره ی فاشیستی و وضعیت وخیم اعضایی که روزانه به جمع بریده ها می پیوندند ، عامل اصلی قرارگرفتن در لیست تروریستی و عدم کارآیی آنان شده، تا با وجود تبلیغات و حمایت های گسترده در راستای اهداف غرب و بوش راه به جایی نبرد و هر دست و پازدنی او را بیش تر به مرداب فرو برد. نکته ی دیگر این که آقای صفوی مطابق سیاست های رهبر فراری خود یادآوری خدمات رسانی می کند، آن گونه که رجوی برای صدام بر می شمرد، حالا برای بوش ذکر می کنند تا شاید جذب قلب نمایند. و تاکنون نه تنها صفوی که دیگران از فرقه بارها گفته اند مگر ما نبودیم که جاسوسی کردیم و اطلاعات هسته ای ( به دروغ و کذب) به شما دادیم، پس به فریادمان برسید تا به کرسی حکومت برسیم و جنون رهبرمان بخوابد.!! به علاوه با ذکر این که فرقه مانع صدور ایدئولوژی ایران به عراق است، تأیید می کند این که می گویند سازمان در عراق برخلاف منافع ملت عراق و بر اساس میل اشغال گران عمل می نمایند،درست است،چرا که آنان هم از موضع اسلام گرایی و ملی گرایی عراقیان دروحشتند و تا این جا شکست خورده از حمله ی وحشیانه ی خود هستند و فرقه هم از این طرز فکر مردم عراق دروحشت است چون چهره ی کردکشی و خیانت به آنان و بر باد رفتن بیت المالشان توسط فرقه رجوی، افشا شده و راهی جز خروج ندارند، بنابراین، باید پا جای پای دشمنان این ملت بگذارند! همچنین وقتی آقای صفوی فرقه را یک جنبش مسلمان بنیادگرا معرفی کرده و می گوید این ها متحد درمبارزه برای ایجاد دموکراسی در ایران هستند ،تأکید ی دیگراست بر سر به فرمان نهادن تمامی دشمنان ایران که بااین شعار انواع توطئه ها را بر ضد ملت ایران به کار می گیرند و از طرف دیگر بودن در صف متحد آنان را گوش زد می کند تا مبادا ، امر به اربابان غربی مشتبه شود که جناب صفوی از کلینتون گله کرده ، به آنان بر بخورد و به چشم یک متحد ( در واقع خائن به ملت خود) نگاه نکنند، خب نوکر باید مدام به ارباب خود اظهار ارادت کند تا از چشمش نیافتد!!! اماهمان گونه که خود صفوی هم می گوید پتانسیل ها قفل شده و از قضا هیچ کلید سازی هم، قادرنیست برایش کلید بسازد، چون اراده ی ملت ایران به این امر تعلق گرفته که نه تنها پتانسیل فرقه ی رجوی قفل بماند و کسی به خود جرئت ندهد حمایت علنی از او بکند، بلکه نابودی آن را به طور کامل شاهد باشد و جهانیان قادر نخواهند بود با عزم آهنین ایرانیان در مقابله با هر دشمنی در هر لباسی مقابله نماید و آه و ناله های صفوی و دیگر بله قربان گویان رجوی در دل جویی از غرب فایده ای در پی نخواهد داشت و با اضافه کردن پسوند و پیش وندها برنوکری خود هم، دردی از رجوی و مریم و فرقه اش دوا نمی نماید. و عاقبت همان است که همه گفته اند و جناب صفوی هم جسته و گریخته گوش زد و یا بهتر بگوییم، اعتراف فرمودند!!