مجاهدین خلق در آخرین وضعیت(قسمت دوم)

مجاهدین خلق در آخرین وضعیت(قسمت دوم)
تروريسم و اول ژوئيه
مهدی خوشحال، سی ژوئن 2006
در قسمت اول این مجموعه در ارتباط با آخرین وضعیت و موقعیت مجاهدین خلق، به مقولاتی همچون دادگاه استیناف و بحران هسته ای، اشاره شد که این دو مقوله چه تاثیراتی در موقعیت و وضعیت شان داشت. مجاهدین همچنین در روزهای اخیر با حوادث و رویدادهای دیگری مرتبط بودند که در وضعیت شان تاثیر داشته و خواهد داشت. ضمناً، پروژه ای را در روزهای آتی به مثابه نقطه عطف البته به زعم خودشان، در دست اجرا دارند.
پروژه فوتبال
یکی از ماموریت های مهم مجاهدین خلق از جانب اربابانش در طی هفته های گذشته، انجام پروژه ای علیه فوتبال ایران بود.
در داخل ایران، ماه ها بود که مطالبات ناسیونالیستی و جنبش ملی، نضج گرفته بود. این نضج و اشاعه جنبش ناسیونالیستی، بعضی از نیروهای داخل و خارج از ایران را خوش نمی آمد، لذا جنبش با انواع و اقسام مخالفت و کارشکنی، از داخل و خارج روبرو بود. دشمنان جنبش از داخل و خارج، اگرچه در مقابل آن چه که تا کنون انجام گرفته بود، قادر نبودند کاری از پیش ببرند، اما حداقل خواهان پیشگیری یا کند کردن روند جنبشی بودند که احیاناً با پیروزی تیم ملی فوتبال ایران، می توانست قوت بیشتری بگیرد.
به همین جهت، هر گونه اقدامات سیاسی و تبلیغی و توطئه و غیره در ارتباط با پروژه فوتبال، اهمیت پیدا کرد و انجام این پروژه از اهمیت بالایی برخوردار شد. در این رابطه، کسانی که طالب انجام پیش برد این پروژه در خارج از ایران بودند، نمی بایست گروه هایی چون مجاهدین خلق، بدنام می بودند که نتیجه کار را عکس می کرد و چه بسا با ورود مجاهدین خلق به صحنه، جنبش ناسیونالیستی در ایران را قوی تر می کرد و ضعیف تر نمی کرد. به این دلیل بود که اربابان مجاهدین خلق در ظاهر و باطن، انجام پروژه ضد فوتبال را خود به دست گرفتند و گروه های بدنامی همچون مجاهدین خلق را در رزرو باقی گذاشتند. بنابراین در بازی فوتبال، شکست فوتبال اگرچه شکست مجاهدین خلق نیز بود، با این وجود، نیات و مقاصد اربابان مجاهدین را بر آورده کرد و از تحریک بیشتر جنبش ناسیونالیستی، پیشگیری کرد.
قدرت های جنگ طلب و ذینفع، پروژه فوتبال را از دست مجاهدین خلق، خارج کرده و خود مستقیماً آن را به دست گرفتند. شکست مجاهدین در این رابطه افزون بود، چرا این که آنان به موازات انجام پروژه ضد فوتبال، منویات و منظورات سازمانی خودشان را نیز در دست اجرا داشتند که در مجموع می توان نتیجه گیری کرد که در انجام پروژه ضد فوتبال، اربابان مجاهدین موفق بودند، اما خودشان شکست خورده و از فرصت به دست آمده و تاریخی، قادر به استفاده مطلوب نبودند.
17 ژوئن
17 ژوئن سال 2003، مصادف است با دستگیری مریم عضدانلو و 150 تن دیگر از اعضای بلندمرتبه مجاهدین خلق که بنا بر انبوه اعمال خلاف قانون در فرانسه، دستگیر شده بودند. متقابلاً مجاهدین در اولین واکنش و اولین اقدام در راستای آزادسازی مریم عضدانلو رهبر جدید مجاهدین خلق، دست به خودسوزی حداقل 10 تن از اعضایشان زدند. در اقدامات بعدی و طی سه سال اخیر، آنان همه سعی و تلاش شان بر این بود تا ضمن پایین آوردن وزنه سنگین 17 ژوئن از دوش رهبران مجاهدین، همچنین وزنه و ضربه 17 ژوئن را در اذهان هواداران و مردم یک توطئه سیاسی که از جانب رژیم جمهوری اسلامی و برای تثبیت نظام اسلامی صورت گرفته است، نشان بدهند. بر همین منوال بود که آنان روز 17 ژوئن را که روز سرنوشت سازی برایشان بود، با بزرگ داشت این روز و با سیاست معکوس نمایی همیشگی، سعی می کردند 17 ژوئن و نتایج و تبعات این روز تاریخی را به نفع خود تبلیغ کنند و ضربه اصلی وارد شده را خنثی نمایند. البته در قاموس مجاهدین خلق، اگر شکست و بدنامی، پیروزی و مشروعیت نام بگیرد و تبلیغ بشود، امری پذیرفته شده و با سابقه است و این معکوس اندیشی و معکوس کاری، بدل به فرهنگ و ادبیات شان شده است.
یکم ژوئیه
17 ژوئن امسال را مجاهدین خلق بنا بر وظیفه ای که در جریان فوتبال به آنان حواله شده بود و منجر به شکست شد، ناچاراً دو هفته به عقب انداخته و به یکم ژوئیه موکول کرده اند. چیزی که در این جا جالب است، این است که از هم اکنون آنان اعلام کرده اند که بنا بر حکم اخیر دادگاه استیناف پاریس، از حالت تدافعی خارج شده و به حالت تهاجمی رسیده اند! آنان، روز یکم ژوئیه را روزی دارای کیفیت و بار تاریخی تبلیع می کنند که کفه ترازوی سیاسی و تعادل قوا مابین آنان و رژیم جمهوری اسلامی، به هم ریخته است و چه بسا از لیست تروریستی هم خارج شوند!
مجاهدین همچنین عقب انداختن سالگرد 17 ژوئن به اول ژوئیه را به رویدادهای سیاسی و تاریخی در ایران ربط داده اند و نه به اهمیت پروژه ضد فوتبال، فوتبالی که پیروزی و یا شکستش در جنبش ناسیونالیستی و ضد جنگ ایران، تاثیر داشت.
آنان در روز اول ژوئیه، بنا بر تجاربی که تا کنون وجود داشته است، ضمن تایید راه حل های نظامی آمریکا، راه حل سوم خودشان را نیز به عنوان گروهی مستقل، تبلیع خواهند کرد. در این روز همچنین تقدیر از اربابان بزرگ به خاطر ایجاد گشایش برای رفع محدودیت از رفت و آمدشان و شکوه و شکایت برای خروج از لیست تروریستی، خواهان پیشکش کردن و ارزانفروشی خود هستند و همچنین به روال گذشته یگانه راه حل بحران هسته ای ایران را جنگ خارجی و تروریسم داخلی، ارائه و تبلیغ خواهند کرد. آنان در نمایش این روز، تروریسم و خودسوزی اعضاء را که آخرین سلاح باجگیری و فرقه ای آنان است، به عنوان دهن کجی در مقابل حقوق بشر و معیارها و ارزش های پذیرفته شده جهانی، تقدیس خواهند کرد.
و این نوع اندیشه و تبلیغ و عمل که تا به امروز از آنان سر زده است، در آینده و تا روز محوشان همچنان ادامه خواهد داشت!
پایان

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا